بیست و سوم خردادماه ۱۴۰۴، در تاریخ معاصر ایران نه فقط با نام ۱۲ روز دفاع و مقاومت گره خورد، که فصل نوینی را در تعامل انسان با مفهوم حقیقت و روایتگری گشود. آن ۱۲ روز، آمیزهای بود از جهاد مردان و زنان این سرزمین در برابر تجاوز، و نبردی پنهان در پس پردههای دیجیتال؛ نبردی که در آن، هرچند قهرمانان ما با سپر فولادین ایمان در برابر تهاجم پهپادی متجاوز ایستادند و ۱۲۰۰ شهید، از بلندقامتان ارشد نظامی تا اندیشمندان هستهای و از مادران دلسوز تا کودکان معصوم، سند مظلومیت و شجاعت این ملت را امضا کردند، اما در لایههای زیرین، «هوش مصنوعی» قلمروهای تازهای از تاثیرگذاری را فتح میکرد.
فروپاشی مرزهای سنتی جنگ میان واقعیت میدانی و بازتاب رسانهای، بارزترین ویژگی «دفاع مقدس ۱۲ روزه» بود. دیگر رسانهها تنها ناقل پیام نبودند؛ الگوریتمهای هوشمند، به مثابه معماری نوین برای بازآفرینی و توزیع روایت عمل کردند. در این شرایط، «جهاد تبیین» که رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاکید فراوان دارند، بُعدی استراتژیکتر و پیچیدهتر به خود گرفت. تبیین حقیقت در جهانی که حقیقتسازی، محصول پیچیده پیکسلها و پروتکلهاست، مستلزم درکی عمیق از ماهیت رسانههای نوین و ابزارهای هوشمند است. این جنگ، نه فقط در جغرافیای فیزیکی، که در بستر ذهنها و ادراکات، میان روایتهای متضاد جریان داشت. هوش مصنوعی، هم ابزاری بود برای رسانههای داخلی تا فریاد مظلومیت و مقاومت ملت را به جهان برسانند و هم شمشیری دو لبه در دست دشمن برای تخریب و تحریف.
سرعت سرسامآور هوش مصنوعی در تحلیل و بازنشر اطلاعات، زمان را به عنصری فرعی در فرآیند تولید خبر تبدیل کرد. در گذشته، روایتها زمان میبردند تا از گذرگاههای تایید و تدقیق عبور کنند؛ فرصتی برای اندیشیدن، برای تشخیص سره از ناسره. اما اکنون، الگوریتمها با پایش لحظهای و ترجمه آنی هزاران منبع، پیشنویسهای خبری را در کسری از ثانیه تولید و منتشر میکنند. این دگردیسی، اگرچه به رسانههای ما قدرتی بیسابقه در مواجهه با اخبار لحظهای بخشید تا حماسه فرزندان این آب و خاک را سریعتر مخابره کنند، اما در عین حال، به دریچهای برای ورود «اخبار جعلی» و «اطلاعات گمراهکننده» تبدیل شد. جنگ ۱۲ روزه، نمادی از این چالش بود؛ آنجا که تصاویر شهیدان مظلوم و شهرهای آسیبدیده، در کنار اخبار بیاساس یا تصاویر دستکاریشده، در یک آن، بر بستر شبکهها منتشر میشد و تمییز حقیقت را برای مخاطب عام، به امری دشوار مبدل میساخت.
این تحول، مفهوم «اعتبار» را در روزنامهنگاری به چالش کشیده است. در دورانی که دستگاههای تولید محتوای هوش مصنوعی قادرند با بهرهگیری از دادههای موجود، تصاویر و ویدئوهای بسیار واقعگرایانه (اگرچه ساختگی) خلق کنند، هویت بصری یک رویداد نیز از آنِ واقعیت محض نیست. بازنمایی ایثار رزمندگان، صلابت پدافند و چهرههای نورانی شهیدان، اگرچه با یاری این ابزارها میتواند مؤثرتر باشد، اما مرز میان ثبت مستند و بازآفرینی دراماتیک را محو میکند. ژان بودریار، فیلسوف فرانسوی، سالها پیش از «شبیهسازی و وانموده» سخن گفت که واقعیت در آن حل میشود. اکنون، هوش مصنوعی این مفهوم را به سرحدات تازهای رسانده است. در روایت دفاع مقدس، که بر بنیان حقانیت و واقعیت محض استوار است، این قابلیتها باید با هشیاری کامل و در چارچوب اخلاق حرفهای به کار گرفته شوند تا اصالت حماسه زیر سایه تردید نرود.
اما ژرفای تأثیر هوش مصنوعی، در «دگرگونی اخلاق حرفهای» و «مسئولیتپذیری رسانهای» خود را نشان داد. در نبرد خرداد ۱۴۰۴، با ظهور این فناوری، مرزهای بین خبررسانی، پروپاگاندا و دستکاری افکار عمومی بیش از پیش محو شد. «هانا آرنت»، فیلسوف سیاسی، در آثار خود بر خطر «تضعیف حقیقت» در مواجهه با «قدرت سیاسی» و «دروغهای سازمانیافته» تاکید کرده بود؛ اکنون، هوش مصنوعی این ظرفیت را به سطحی نگرانکننده از کارآمدی رسانده است. توانایی الگوریتمها در تولید انبوه محتوای متقاعدکننده و پخش آن در لحظه، چالشهایی جدی برای خبرنگاران و سردبیران ایجاد کرد. در چنین شرایطی، پایبندی به منشور اخلاقی روزنامهنگاری، لزوم «راستیآزمایی مضاعف» و شفافیت در منابع، تبدیل به ستونهای اصلی «جهاد تبیین» میشود. این جهاد، در حقیقت، نبردی است برای حفظ کرامت حقیقت در برابر اغوای الگوریتمها و قدرتهایی که از آن برای فریب بهره میگیرند. مسئولیت رسانههای متعهد در این دوران، پرورش «وجدان عمومی انتقادی» و تاکید بر ارزشهای بنیادین صداقت و عینیت، جهت صیانت از روح دفاع مقدس و شهدای گرانقدر آن است.
جنبهی دیگری از تأثیر هوش مصنوعی، به «تغییر ساختار قدرت رسانهای» بازمیگردد. در گذشته، قدرت رسانهای عمدتاً در دست نهادهای بزرگ و سنتی متمرکز بود؛ اما اکنون، با ظهور هوش مصنوعی، بازیگران جدیدی وارد میدان شدهاند. این فناوری، با دموکراتیزه کردن نسبی ابزارهای تولید محتوا و توزیع آن، حتی به افراد و گروههای کوچک نیز قدرت رسانهای بیسابقهای بخشیده است. «میشل فوکو»، فیلسوف فرانسوی، بر «رابطه قدرت و دانش» تأکید داشت؛ اکنون، هوش مصنوعی این رابطه را پیچیدهتر کرده است، زیرا دانش (اطلاعات) دیگر تنها در اختیار ساختارهای متمرکز نیست. در جنگ ۱۲ روزه، این پراکندگی قدرت، هم فرصتهایی برای روایتهای مردمی و خودجوش از دفاع و مقاومت ایجاد کرد و هم زمینهای برای انتشار اطلاعات خارج از کنترل، شایعات و پروپاگاندا فراهم آورد. در چنین فضایی، «جهاد تبیین» باید علاوه بر پرداختن به محتوا، بر «سازوکارها و شبکههای جدید قدرت» نیز تمرکز کند؛ تا بتواند در بستر این اقیانوس بیکران اطلاعات، روایت اصیل دفاع مقدس را حفظ و به گوش همگان برساند.






