يكشنبه 2 دي 1403 | Sunday 22 December 2024

 کد دیویی ۷۶۰ تا ۷۶۹ با سرشاخه گرافیک شامل هنرهای گرافیک، چاپ و باسمه‌کاری است. هر کدام از این‌ها بخشی از دنیای هنر را شکل می‌دهند که امروزه در بحث نشر تخصصی هنر، توجه چندانی به آن‌ها نمی‌شود. آیا قفسه‌های خالی از این نوع کتاب‌ها ناشی از اقبال کم مخاطبان است یا پژوهشگران علاقه‌ای به مطالعه در این حوزه از هنرهای ایران ندارند؟ در بررسی‌های این کد دیویی با مشکل کمبود چاپ کتاب در این حوزه مواجه شدیم، که مبنایی برای بررسی بیشتر در پرونده‌ای تحت عنوان چالش‌های نشر کتاب گرافیک شد.

در ادامه با محمدصابر شیخ‌رضایی، تصویرگر و طراح گرافیک، پیرامون مسائل و مشکلات هنر و رشته گرافیک گفت‌وگو کردیم و به مسائلی چون آماده‌سازی کتاب در حوزه تصویرگری ایران، کتاب‌های الکترونیکی، کتاب‌های ترجمه‌ای، مقالات و پایان‌نامه‌های دانشجویی، بروزرسانی رشته گرافیک در مراکز آموش عالی و دغدغه فرهنگ‌سازی پرداخته‌ایم. در ادامه، گفت‌وگو با محمدصابر شیخ‌رضایی را می‌خوانید.

-آیا کتابی در حوزه گرافیک، آماده به چاپ دارید؟

سال ۹۹ کتاب وزینی را در حوزه طراحی گرافیک و تصویرگری ایران جمع‌آوری و آماده‌سازی کردم، قرار بر این بود که توسط یکی از ناشران حیطه اندیشه و هنر به چاپ برسد. اما در مرحله چاپ با بی‌مسئولیتی، خطای انسانی و کم دقتی در مراحل پیش از چاپ، غیرقابل اصلاح تلقی شد. در نهایت فرم‌های چاپ شده خمیر و به تاریخ پیوست. این کتاب با موضوع پیشینه تصویرگری با مضامین ملی و دینی در ایران که با پاسداشت هنرمندان متولد دهه ۳۰ شمسی آغاز می‌شد تا معرفی هنرمندان متولد دهه ۸۰ خاتمه می‌یافت. این کتاب به معرفی و نمایش گزیده آثار بیش از ۱۷۰ هنرمند در ۳ فصل می‌پرداخت نسل‌های گوناگون تاریخ تصویرگری ایران در شاخه های طراحی گرافیک، نشریات و کتاب‌های کودک و نوجوان و هنر شهری را معرفی می‌کرد. تولید این کتاب حدود یک‌سال به طول انجامید. کتاب با فراخوان عمومی و دعوت از هنرمندان و استفاده از آرشیو نشریات و ناشران کودک و نوجوان، آرشیوهای موزه‌ها و اشخاص حقیقی، در ۳۵۰ صفحه تدوین شده بود، اما به دلیل افزایش هزینه‌های خرید کاغذ نسبت به زمان ابتدایی تولید کتاب، بازتولید آن دیگر مهیا نبود و متأسفانه به چاپ نرسید.

-آیا کتاب‌های ترجمه‌ای گرافیک، توانایی پر کردن جای خالی کتاب‌های بومی را دارند؟

با توجه به دسترسی‌های نسل جدید به آرشیوهای جهانی، کتاب‌های الکترونیکی و گسترش امکانات هوش مصنوعی در ترجمه آنلاین متون و نوشتار در تصاویر، چاپ کتاب‌های ترجمه شده بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های خاص، پردازش‌های گرافیکی و صفحه آرایی اختصاصی، یک پروژه شکست‌خورده است. چون نسخه‌های اصلی این قبیل کتاب‌ها با کیفیت دیداری متوسط و غیرچاپی، بدون دخل و تصرف سلیقه‌ای ناشران، در فضای مجازی وجود دارد و می‌توان به آن رجوع کرد. در شاخه تجسمی بیشتر کتاب‌های ترجمه، عمدتاً کتاب‌های پژوهشی و فاقد کیفیت آموزشی هستند و طبیعتاً مخاطبان کمتری نسبت به آثار تصویرمحور دارند. درواقع کتاب‌های تجسمی تألیفی بومی ما، سهم بسیاری اندکی از بازار نشر را دارند که یک نقص جدی محسوب می‌شود.

- چرا چاپ کتاب‌های آرشیومحور در جشنواره‌ها متوقف شده؟

در گذشته کتاب‌های آرشیو محور که ارزش آموزشی و تکنیکی برای هنرجویان و دانشجویان دارند، در جشنواره‌ها و رویدادها به چاپ می‌رسیدند، حدود ۱۰ سالی است که این امر هم به دلیل اولویت‌بندی هزینه رویدادها، متوقف شده و اگر هم جشنواره‌ای برگزار می‌شود معمولاً خروجی نسخه چاپی از آثار آن رویداد وجود ندارد.

-چرا کتاب‌های گرافیک به کتاب‌های متنی و پژوهشی تبدیل شده‌اند؟

حمایت دانشگاه‌ها و تاکید بر ارزش‌آوری مقاله‌نویسی به تبعیت از رویه مجامع علمی جهانی و اولویت این امر بر پروسه خلق اثر هنری شاخص، عملاً کتاب‌های هنری را به سمت کتاب‌های متنی و تئوری و نظریه‌پردازی سوق می‌دهد. در صورتی که بخشی از انرژی کرسی‌های علمی تخصصی دانشگاه‌های غربی در ساحت هنر، بر شرق شناسی و مصادیق متنوع آثار تاریخی و هنری شرق و ایران اسلامی در دوران قدیم و جدید، استوار است.

-آیا به‌روزرسانی رشته گرافیک، در مراکز آموزش عالی اتفاق افتاده است؟

به کارگیری دانش‌های پایه تجسمی و گرافیک و تحولات روز آن، در نهادهای آموزشی، از مدرسه تا آموزش عالی و دانشگاه‌ها، بسیار پیش‌پا افتاده و سطحی شده‌اند. عملاً مطالب آموزشی، غیرکاربردی و بدون جذابیت هستند. مربی‌های هنر و اساتید دانشگاه هم ارتباطی با کتاب‌های تخصصی ندارند، درواقع خودشان فاقد این خصلت هستند و نمی‌توانند این مسئله را به نسل بعدی منتقل کنند.

عصر دیجیتال در زمان نوجوانی ما آغاز شده بود. ما سال ۱۳۸۰ در هنرستان هنرهای زیبا، کار با نرم‌افزارها و نسخه‌های ابتدایی برنامه‌های گرافیکی را آموزش می‌دیدیم و از همان دوران تحصیل، سفارش‌های حرفه‌ای داشتیم. تا سال ۱۳۸۹ که دانشجو بودم همچنان کتاب‌ها و سرفصل‌های آموزش دانشگاهی در شاخه‌های تجسمی که عمدتاً تالیف‌های اساتید دانشگاهی هنر هم بودند، غالباً برای دوران قبل آغاز عصر دیجیتال و با شیوه‌های منقرض شده تکنیکی و آموزشی ارائه می‌شد و نگاهشان به جهان گرافیک، نگاه صنایع دستی بود. اکنون نیز در عرصه تولید و نشر با این فاصله از هنرهای تجسمی جهان مواجه هستیم.

-ترجمه کتاب‌های گرافیک توسط دانشجویان، می‌تواند برای آن‌ها مفید واقع شود؟

متأسفانه صحبت از تالیف یا ترجمه هم اگر باشد؛ گاهی اساتید دانشگاهی از دانشجویان سوءاستفاده می‌کنند و کتاب‌هایی را برای ترجمه و در ازای نمره و ارزیابی پایان‌ترم، به دانشجوها می‌سپارند و چندین ماه بعد، آن کتاب به نام استاد منتشر می‌شود. در دانشگاه‌های هنر ما، دانشجوی هنر عمدتاً به عنوان یک مصرف‌کننده و تقلیدکننده از کارهای دیگران است و فاصله هنرمندان ما، فاصله زیاد بین تولید کردن تا مصرف‌کننده بودنِ صرف است.

- نقش ناشران و مولفان در حوزه گرافیک چگونه است؟

متأسفانه ناشران محدودی دغدغه فرهنگ‌سازی دارند و باقی نگاه کالایی دارند که لازمه تغییر این رویه، حمایت واقعی و غیرنمایشی از ایده‌های مؤثر است. هر سال، در بازدید از نمایشگاه کتاب، تعجب می‌کنم که مخصوصاً ناشران دولتی، کتاب‌های ظاهراً هنری و بلااستفاده که هیچ مخاطبی ندارد؛ تولید می‌کنند تا از مزایای حضور در نمایشگاه استفاده کنند. کتاب‌های زرد بسیاری وجود دارد که در آمارها به نام کتاب‌های شاخه هنر معرفی می‌شوند اما دردی از فرهنگ و هنر ایران دوا نمی‌کنند. در حیطه تجسمی به پژوهش‌های حقیقی هنر بسیار اعتقاد دارم. ولی متأسفانه حرف زدن جای ارائه هنرمندانه تخصص و تجربه را گرفته است. تولید مقاله و ارائه مطلب توسط افرادی انجام می‌شود که تابه‌حال دست به قلم، دوربین و ابزار متنوع هنری نبرده‌اند یا اساساً سازوکار تولید اثر هنری را نمی‌دانند و رنج خلق اثر هنرمندانه را بر خود هموار نساخته‌اند، ولی در جایگاه متکلم وحده نظریه‌پردازی دارند. من در جایگاه مخاطب کتاب‌های هنری ترجیح می‌دهم از اساتیدی همچون مسعود نجابتی، محمد خزائی، خشایار قاضی‌زاده، محمدعلی رجبی و محمدحسین نیرومند، که سال‌ها تجربه کرده‌اند و بعد از آن با دانش هنرمندانه خود کتاب تالیف کرده‌اند، آثاری را مطالعه و دنبال کنم.

-برای حل مشکل کتاب‌های گرافیک، چه پیشنهادهایی دارید؟

کتاب‌های هنری یا به اصطلاح آرت‌بوک‌ها بخش عظیمی از کتاب‌های هنری و تجسمی دنیای امروز را تشکیل می‌دهند که مراحل حرفه‌ای خلق اثر هستند. این کتاب‌ها در ایران سهمی از بازار نشر هنر ندارند که گمان می‌کنم تا به حال کمتر از ده عنوان کتاب در این حیطه داریم. مثلاً تولید یک انیمیشن، سریال، مجموعه نشان، پوسترهای سینمایی، فرهنگی، سیاسی و تجاری می‌تواند از صفر تا صد نکات محتوایی و فنی خروجی آثار را آموزش دهند. در کتاب‌های هنری دنیا، کتاب‌های مصور نیز یک سهم جدی از صنعت نشر را تشکیل می‌دهند، یعنی روایت محتوا با حداقل متن و غلبه تصاویر همراه می‌شود و در آن تجربه‌نگاری صورت می‌گیرد که وجه آموزشی دارد. این گونه کتاب‌ها بحث‌های پیش زمینه آن اثر، نمادشناسی و اسطوره شناسی، ساحت‌های روانکاوانه و جامعه شناسانه را نیز در همان مسیر کار، ارائه می‌دهند. در نوع دیگر، گونه‌های خلاقانه‌ای مانند سینما-رمان یا گرافیک-رمان، در همه جای دنیا سهم جدی از مخاطبان کتاب دارند. اما متأسفانه ناشران ایرانی با حمایت مراکز آموزشی یا دولتی، نقش تولید انبوه زباله‌های مکتوب را ایفا می‌کنند. در سال‌های اخیر افرادی به تألیف کتاب هنری در شاخه‌های تخصصی می‌پردازند که در آن شاخه هنری حتی چند اثر سطح متوسط هم ندارند و به عبارت دیگر نویسندگان آثار باید هنرمندان مسلط بر آن عرصه باشند. شاخه نقد آثار تجسمی هم از همین زاویه قابل تحلیل و آسیب‌شناسی است. این باعث می‌شود که جامعه عمل‌گرایی نداشته و صرفاً دلخوش به تعداد کتاب‌ها و عناوین دیویی صنعت نشر آثار شبه هنر باشیم.

به عنوان راه‌حل، باید یک شورای سیاست‌گذاری با حضور پیشکسوتان و همراهی جوانان هنرمند صورت بگیرد تا راه درمان پیدا شود. نهادهای متولی از جمله وزارت ارشاد، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، فرهنگستان هنر، آستان قدس، سازمان تبلیغات اسلامی و سایر نهادهای مرتبط، وظیفه دارند برای رشد و ارتقای سطح موجود هنر در کشور، از تجارب هنرمندان مؤلف و افراد شاخصی که بر زبان جهانی گرافیک و مخصوصاً گرافیک ایرانی مسلط هستند، در این مسیر بهره‌برداری کنند.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group