سیدجعفر علمداران، پژوهشگر، دکترای زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه: در قسمت قبل تا آنجا گفتیم که فریدون فرخ و ایرانیان به سوگ ایرج، شاهزاده پاک و اهورایی مینشینند و فریدون از خدا میخواهد که از ایرج فرزندی به دنیا آید تا کین ایرج را از سلم و تور بگیرد.
با کشته شدن ایرج پاک به دست برادران ناپاک، اهریمن بد سگال و بداندیش زمینه را برای خونریزیهای بیشتر و بیشتر و آغاز جنگهای طولانی بین ایران و توران فراهم کرد.
مینوچهر یا منوچهر به گیتی پای میگذارد، پدربزرگ از دو جهت شادمان است، نسل ایرج پابرجا میماند و زمینه کینخواهی فراهم میشود. اما چرا کینخواهی ایرج برای فریدون و ایرانیان مهم است؟
ایر یا ایرَج (به اوستایی اَئیریَ) کوچکترین پسر فریدون است که در تاریخ سنتی، نام ایران از او برخاسته است. انبوهی از اسطورهها در اوستا، ادبیات پهلوی، عربی و فارسی بر پایه داستانهای ساسانیان بهویژه شاهنامه فردوسی، ایرج در رده قهرمانی بزرگ که نیای دودمان پیشدادی پادشاهی در ایران است و الگویی برای رهروان دفاع از اهداف ایرانی بهشمار میرود.
نام ایرج از ریشه «ایر» است و با واژگانی همچون «ایران و «آریا» همخانواده است و نام ایرج را از ریشهٔ «ایر» به معنای آزاده و نجیب آوردهاند. فریدون بهدلیل خوی او چنین نامی را بر ایرج نهاده بود. نام ایرج در اوستا در بند ۱۳۱ فروردینیشت بهصورت اَئیریاوَ یاد شده است.
از طرفی در شاهنامه فردوسی داستان ایرج داستانی اندوهبار و سوگناک است. فردوسی در این داستان ایرج را انسانی صلحدوست و مهربان و اهل مدارا معرفی کرده است. از حدود ۱۰۶۸ بیتی که فردوسی درباره دوره فرمانروایی فریدون سروده حدود ۸۰۰ بیت به تقسیم کردن جهان توسط فریدون بین پسران و پیامدهای آن مربوط است. همین تقسیم جهان، دیو حرص و آز و طمع را در دل سلم و تور چنان به جنبش و جوشش در میآورد که فقط با ریختن خون ایرج آرام میگیرند و زمینه را برای کینخواهی و خونخواهی و خونریزی و جنگافروزی میان نیک و بد فراهم میکنند، هدف اهریمن پلید، نابودی انسان پاک است، کار اهریمن ایجاد کینه است و زمینهساز این کینه تقسیم جهان بین سه فرزند است.
مسئله تقسیم قلمرو میان فرزندان در دیگر اسطورههای هند و اروپایی همتاهایی دارد. برای نمونه هرودوت نمونه سکایی این تقسیم کشور را این گونه بیان میدارد:
تاریگتائوس نخستین پادشاه سکاها سه پسر دارد که بزرگترینشان لیپوکسائیس فرزند میانی، آرپوکسائیس و کوچکترین کولاکسائیس است و مدتی فرمانروایی کردند اما چون ثروت فراوان خدادادی به کولاکسائیس رسید برادران بزرگتر تمام پادشاهی سکا را به او دادند که نسل سکاها از این سه سرچشمه گرفت. فرزندان کولاکسائیس سکاهای سلطنتی بودند که پارالاتائی خوانده شدند که این نام همانندیهای با دودمان پادشاهی فریدون، پیشدادی دارد.
همچنین در افسانههای ژرمن نیز چنین اسطورهای دیده میشود. در اشعار باستانی اینگونه حکایت میشود که نیای اقوام ژرمن ماننوس نامیده میشد که سرزمین ژرمنها را میان سه پسرش بخش کردند که اینگه وونس (شمال)، هرمینونس (میانه) و ایستائه وونس (جنوب) بودند. تاسیتوس در کتاب ژرمانیا این داستان را آورده است.
در بنمایههای داستان ایرج با روایت عبری یوسف همانندیهایی پیشنهاد شده است. از جمله نگاه مهربانانهتر پدر به فرزند کوچکتر، توطئه برادران و انتخاب ازلی ایرج و یوسف برای جانشینی پدر و سروری داشتن بر قوم و اندوه پدر در دوری از فرزند و حسادت برادران بر یوسف و ادامه ماجرای یوسف و زلیخا.
از طرف دیگر، نگاه ساختاری و روایتشناسانه به بعضی از آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگویی این متنهای ویژه زمینه شناخت ماهیت ادبیات را فراهم میآورد. گریماس مانند سایر ساختار گرایان به پیروی از زبان شناسی سوسوری در جستجوی دستور همگانی روایت است و داستانها را با وجود تفاوتهایشان متأثر از یک الگو و ساختار میداند. این پژوهش نشان می دهد که داستانهای شاهنامه و به طور ویژه داستان کشته شدن ایرج و کین خواهی و انتقام او به وسیله فریدون و منوچهر از سلم و تور، به رغم سادگی ظاهری آنها از الگوی ساختاری و روایی کامل و منظمی برخوردار است و در قالب نظریههای روایت شناسی قابل بررسی است.
بنمایههای پیوسته و مکرری در بیشتر داستانهای شاهنامه دیده میشود و روابط حاکم میان شخصیتهای داستانی از نظام و منطق ویژه و خردمندانه و خردورزانهای برخوردار است. این بررسی نشان میدهد ساختار روایی داستان کشته شدن ایرج و انتقام ایرج از سلم و تور، با الگوی جهانی روایت مطابقت دارد و هنر فردوسی را در چینش عناصر روایت هویدا میسازد و انسجام روایی و ساختاری شاهنامه را تأیید میکند.
از این نظر فردوسی نیز جایگاهی ویژه و الگویی خاص در بیان روایی داستانهای اساطیری دارد و بر بلندای قله حماسهسرایی جهان جای میگیرد. حالا سؤال کاربردی برای زندگی کنونی این است که اهمیت این تقسیم ارث در روزگار ما پس از گذشت هزاران سال چیست؟
اکنون بسیاری از دلگیریها، درگیریها و سردی روابط بین خواهران و برادران، قتلها و پروندههای جنایی ریشه در همین تقسیمها دارد، پس اسطوره ایرانی مبنایی برای زندگی بهتر و اهورایی است، مبنایی که بر اساس خرد و خرورزی، مهارتهای زندگی را در همین دوران کنونی به ما گوش زد میکند.