سه شنبه 22 مهر 1404 | Tuesday 14 October 2025

در جهانی که غالباً به توانمندی‌های آشکار توجه می‌شود، هستند قهرمانانی که با اراده‌ای پولادین، مرزهای نامرئی را در هم می‌شکنند و تعریفی نوین از قابلیت و پایداری ارائه می‌دهند. محمدرضا مهنی‌نسب جوان روشندل سیرجانی، نمادی از این شکوه اراده در ورزش ایران است؛ نابینایی که از ۱۵ سالگی، عشق به فوتبال را در قلب خود پروراند و در ۱۹ سالگی پیراهن تیم ملی را بر تن کرد. او نه تنها یک مدال‌آور پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو، بلکه صدایی است رسا برای جامعه‌ای از ورزشکاران که علی‌رغم دشواری‌های فراوان، پرچم ایران را در میادین بین‌المللی برافراشته‌اند. در این گفتگو، مهنی‌نسب از چالش‌های پنهان، مسیر پر پیچ و خم موفقیت و آرزوهای بزرگش برای اعتلای ورزش جانبازان و معلولین سخن می‌گوید.

 

-با توجه به چالش‌های منحصر به فردی که یک ورزشکار نابینا در فوتبال با آن روبه‌روست، چه ویژگی‌هایی در این رشته ورزشی شما را مجذوب خود کرد و باعث شد علیرغم تمام موانع، آن را برای مسیر حرفه‌ای خود برگزینید؟

 

بدون تردید، انتخاب فوتبال در شرایط من تصمیمی آسان نبود و با ارزیابی دقیق جوانب همراه بود. اما جذابیت فوتبال برای من فراتر از هر مانعی بود. این ورزش، نیازمند سرعت، هوش تاکتیکی، هماهنگی تیمی و البته شنیدن دقیق است که سعی کردم تمام موارد را در خود پرورش دهم و به هدفم برسم.

قابلیت‌های حسی من، به‌ویژه حس شنوایی و لامسه، در فوتبال نابینایان نقشی حیاتی ایفا می‌کند و این مرا به چالش می‌کشید. معتقدم خودباوری و شناخت توانایی‌های درونی، نه تنها کلید موفقیت، بلکه موتور محرکه عبور از موانع است. فوتبال برایم تنها یک ورزش نبود؛ ابزاری بود برای تعالی روح و جسم، که علاوه بر سلامت، ابعاد وجودی مرا نیز غنی می‌ساخت و مرا قادر می‌کرد تا به صورت حرفه‌ای در آن فعالیت کنم. این کشش درونی به فوتبال، نیروی محرک من برای تحمل تمامی سختی‌ها بود.

 

-سال‌ها دوری از زادگاه و خانواده برای تمرین در کرمان، نشان‌دهنده کمبود جدی زیرساخت‌ها در شهرستان‌ها برای ورزشکاران معلول است. این تجربه شخصی چه تأثیری بر شکل‌گیری شخصیت ورزشی شما داشت و چه راهکارهایی برای توزیع عادلانه‌تر امکانات پیشنهاد می‌کنید؟

 

هر مسیری، به‌ویژه در آغاز، با دشواری‌هایی همراه است و من این چالش‌ها را با عزمی راسخ پذیرفتم. حدود هفت سال، مجبور بودم در کرمان تمرین کنم و در خوابگاه زندگی کنم؛ حتی بخشی از دوران تحصیلی‌ام نیز در کرمان سپری شد. این دوری و سختی‌ها، بدون شک شخصیت من را آبدیده کرد و به استقامت و خوداتکایی من افزود. اما این تجربه تلخ، واقعیت کمبود زیرساخت‌ها را نیز به وضوح نشان می‌دهد. برای توزیع عادلانه‌تر امکانات، ابتدا باید یک نقشه راه ملی برای توسعه ورزش معلولین در سراسر کشور تدوین شود. تخصیص بودجه‌های هدفمند به شهرستان‌ها، ایجاد مراکز تخصصی تمرین، تربیت مربیان متخصص و جذب اسپانسر در سطوح استانی و محلی، می‌تواند این نابرابری را کاهش دهد. اگر یک استعداد در شهرستان کشف شود و نتواند در همان شهر تمرین کند، بسیاری از سرمایه‌های انسانی ما از بین خواهند رفت.

 

-اکنون که تمرینات شما در سیرجان و با مربی اختصاصی پیگیری می‌شود، این تغییر چه کیفیتی به برنامه‌های آمادگی شما بخشیده است؟ آیا این مدل، می‌تواند الگویی برای سایر شهرهای فاقد زیرساخت تخصصی باشد؟

 

خوشبختانه طی سال‌های اخیر، یک مربی اختصاصی در سیرجان دارم که تمریناتم را زیر نظر وی دنبال می‌کنم. این امر کیفیت تمرینات را به طرز چشمگیری ارتقا داده است. مثلاً امسال یک دوره شش ماهه بدنسازی را پشت سر گذاشتیم و اکنون بر تمرینات هوازی متمرکزیم. این مدل، قطعاً می‌تواند الگویی موفق برای سایر شهرها باشد. حضور یک مربی متخصص محلی، علاوه بر کاهش هزینه‌ها و دغدغه‌های ورزشکار، امکان پیگیری مستمر و شخصی‌سازی تمرینات را فراهم می‌کند. این مدل، در صورتی که با حمایت‌های مالی و آموزشی فدراسیون همراه شود، می‌تواند به کشف و پرورش استعدادها در سراسر کشور کمک شایانی کند.

 

-فشردگی و تعدد مسابقات بین‌المللی، از جمله پارالمپیک و مسابقات جهانی، چالش‌های خاص خود را برای ورزشکاران دارد. رویکرد شما در مدیریت زمان و حفظ اوج آمادگی در چنین برنامه‌های فشرده‌ای چگونه است؟

 

مدیریت زمان و حفظ آمادگی در برنامه‌های فشرده بین‌المللی، نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق و حرفه‌ای است. روال این گونه است که اردوهای تیم ملی عمدتاً پیش از مسابقات مهم آغاز می‌شوند و من پس از تکمیل تمرینات فردی در سیرجان، به اردوهای تیم ملی می‌پیوندم. به عنوان مثال، پیش از مسابقات قهرمانی آسیا در مالزی، انتخابی جام جهانی در اسپانیا و پارالمپیک‌های ۲۰۱۶، ۲۰۲۰ و ۲۰۲۴، همین روند را طی کردم. سال‌های منتهی به ۲۰۲۰، دوران بسیار پرفعالیتی برای فوتبال نابینایان بود. این اردوها معمولاً نُه روز به طول می‌انجامند و مکان برگزاری آن‌ها نیز با توجه به شرایط اقلیمی کشور میزبان انتخاب می‌شود تا بازیکنان بتوانند با آب و هوای مقصد سازگاری یابند. این تطبیق‌پذیری، بخش مهمی از آمادگی نهایی است.

 

-سازوکار کسب سهمیه پارالمپیک و رقابت‌های جهانی، فرآیندی پیچیده و طاقت‌فرساست. ایران تا چه حد در این رقابت‌های انتخابی موفق عمل کرده و چه نقاط قوتی در سیستم ورزشی ما برای این موفقیت‌ها وجود دارد؟

 

کسب سهمیه برای حضور در پارالمپیک و رقابت‌های جهانی، فرآیندی کاملاً فنی و رقابتی است. هر قاره چهار سهمیه دارد و در مجموع، شانزده تیم به این رقابت‌ها راه می‌یابند. خوشبختانه ورزشکاران پارالمپیک ایران همواره در کسب سهمیه‌های لازم موفق بوده‌اند. این موفقیت، ناشی از استعدادهای ذاتی بازیکنان، تلاش بی‌وقفه آن‌ها و زحمات کادر فنی است. نقطه قوت اصلی ما، روحیه جنگندگی و انگیزه بالای ورزشکاران است که علیرغم تمام کاستی‌ها، از هدف خود دست نمی‌کشند. اگر این روحیه با حمایت‌های ساختاری و مالی مناسب همراه شود، بدون شک نتایج بسیار درخشان‌تری خواهیم دید.

 

-با توجه به رقابت‌های نفس‌گیر در سطح پارالمپیک، امید به کسب مدال برای یک ورزشکار در چه نقطه‌ای از مسیر شکل می‌گیرد؟ آیا این امید، صرفاً نتیجه تمرین است یا عوامل روانی دیگری نیز در آن دخیل هستند؟

 

امید به کسب مدال، در واقع از همان لحظه‌ای آغاز می‌شود که تصمیم به ورود حرفه‌ای به ورزش می‌گیرید. این امید، ترکیبی پیچیده از تمرینات سخت و منظم، ایمان به توانایی‌های فردی، و البته یک اراده پولادین است. در سطح پارالمپیک، که تمامی رقبا از توانایی‌های بالایی برخوردارند، عوامل روانی نقش بسیار پررنگی ایفا می‌کنند. حفظ تمرکز، مدیریت استرس، و باور به پیروزی، حتی در لحظات دشوار، می‌تواند تفاوت را رقم بزند. من همواره معتقد بوده‌ام که تلاش و پشتکار بی‌وقفه، یگانه راه دستیابی به موفقیت است. برای پارالمپیک ریو نیز زحمات بسیاری کشیدم و با وجود شرایط خاصی که داشتم، خوشبختانه توانستم مدال نقره را کسب کنم. این مدال، در کنار سایر افتخاراتم، نتیجه همین نگاه جامع به ورزش بود.

 

-نبود حمایت مالی و اسپانسرینگ پایدار، یکی از بزرگترین چالش‌های ورزش معلولین در ایران است. شما چگونه با این واقعیت تلخ کنار می‌آیید و به نظر شما، ریشه‌های این بی‌تفاوتی در کجاست؟ آیا راهکاری برای ایجاد یک فرهنگ حمایت مالی در این بخش از ورزش می‌بینید؟

 

متأسفانه، نبود حمایت مالی پایدار واقعاً آزاردهنده است. فدراسیون تنها بخش کوچکی از هزینه‌های ایاب و ذهاب را تقبل می‌کند و ما اسپانسر مشخصی نداریم. هزینه‌های تیم ما، که در حدود چهل تا هفتاد میلیون تومان است، در مقایسه با سایر رشته‌ها بسیار ناچیز است، اما باز هم هیچ شرکت یا نهادی حاضر به حمایت از ما نیست. ریشه‌های این بی‌تفاوتی را در چند عامل می‌بینم: عدم آگاهی عمومی از توانایی‌های ورزشکاران معلول، عدم نگاه بلندمدت و سرمایه‌گذاری به جای هزینه در این بخش، و اولویت‌بندی اشتباه در تخصیص بودجه‌ها. برای ایجاد فرهنگ حمایت، لازم است رسانه‌ها نقش پررنگ‌تری ایفا کنند، بسته‌های تشویقی و معافیت‌های مالیاتی برای اسپانسرها در نظر گرفته شود، و مهم‌تر از همه، ورزش معلولین به عنوان یک نماد ملی از اراده و توانمندی معرفی شود. در بسیاری از کشورها، ورزشکاران معلول نه تنها حمایت می‌شوند، بلکه به عنوان الگوهای اجتماعی مورد تقدیر قرار می‌گیرند. در ایران، این حمایت‌ها اغلب به سطح پارالمپیک محدود می‌شود و از سطوح پایین‌تر خبری نیست. حتی در بسیاری موارد، هزینه‌های اولیه مانند لباس ورزشی نیز بر عهده خودمان یا هیئت‌های ورزشی است.

 

-به عنوان یک ورزشکار ملی‌پوش که سال‌ها در سطح بین‌المللی رقابت کرده‌اید، آیا تجربیاتی از نحوه حمایت از ورزشکاران معلول در سایر کشورها دارید که بتواند برای ایران الگو باشد؟

 

بله، در طول رقابت‌های بین‌المللی، فرصت تعامل با ورزشکاران و مسئولین ورزشی کشورهای دیگر را داشته‌ام. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، ورزش معلولین نه تنها از حمایت‌های مالی و اسپانسرینگ دولتی و خصوصی قابل توجهی برخوردار است، بلکه زیرساخت‌های تخصصی، مربیان حرفه‌ای، و حتی فرصت‌های شغلی پس از دوران قهرمانی نیز برای این ورزشکاران فراهم می‌شود. ورزشکار معلول در آن کشورها، یک قهرمان ملی با آینده‌ای تضمین شده است، نه یک فرد نیازمند ترحم. بسته‌های حمایتی شامل بیمه‌های کامل، بورسیه‌های تحصیلی و تسهیلات مسکن نیز رایج است. این نگاه جامع و سیستماتیک، می‌تواند الگوی بسیار خوبی برای ایران باشد تا استعدادهای درخشان ما نیز بتوانند بدون دغدغه‌های معیشتی، صرفاً بر روی کسب افتخار تمرکز کنند.

 

-پیام اصلی شما برای مسئولین عالی‌رتبه ورزش کشور، برای بهبود وضعیت ورزش معلولین چیست؟ اگر قرار باشد یک اولویت را مطرح کنید، آن چه خواهد بود؟

پیام اصلی من این است: "پیش از آنکه مدال‌ها بر گردن ما بنشیند، ما را دریابید." متأسفانه، حمایت‌ها اغلب پس از کسب افتخار و مدال آغاز می‌شود، در حالی که مسیر رسیدن به آن افتخار پر از چالش و کمبود است. اگر قرار باشد یک اولویت را مطرح کنم، آن "ایجاد یک نظام حمایتی پایدار و جامع از کشف استعداد تا دوران پس از قهرمانی" خواهد بود. این یعنی شناسایی و پرورش استعدادها از سنین پایه در شهرستان‌ها، تأمین امکانات تمرینی، حمایت مالی و معیشتی کافی، و برنامه‌ریزی برای آینده شغلی ورزشکاران معلول. ورزشکار معلول، نباید برای ادامه مسیر قهرمانی، به دنبال تأمین هزینه‌های اولیه زندگی خود باشد.

 

-حفظ انگیزه و روحیه مبارزه در مسیر پراصطکاک ورزش حرفه‌ای، به‌ویژه با چالش‌های مضاعف، نیازمند تاب‌آوری بالایی است. شما چگونه با سختی‌های روحی و جسمی کنار می‌آیید و از چه منابعی برای تقویت روحیه خود بهره می‌گیرید؟

 

مسیر ورزش حرفه‌ای، به‌ویژه با محدودیت‌های من، سرشار از فراز و نشیب‌های روحی و جسمی است. اما آنچه مرا پابرجا نگه می‌دارد، در درجه اول ایمان به خدا و پس از آن، عشق بی‌حد و حصری است که به فوتبال و موفقیت دارم. خانواده‌ام نیز همواره بزرگترین حامی و منبع انگیزه برای من بوده‌اند. من سعی می‌کنم تمرکزم را بر اهدافم حفظ کنم و هر سختی را گامی برای رسیدن به قله‌های بلندتر ببینم. مطالعه، گوش دادن به موسیقی و گذراندن وقت با دوستان نیز به من کمک می‌کند تا از فشارهای روانی رها شوم و انرژی لازم را برای ادامه مسیر بازیابی کنم.

 

-ورای میادین ورزشی، شما در عرصه موسیقی نیز فعال هستید و قطعاتی چون "زندگیم" و "روانی" را با صدای خود منتشر کرده‌اید. آیا این دو حوزه، یعنی ورزش و موسیقی، برای شما مکمل یکدیگرند؟ آیا موسیقی، دریچه‌ای متفاوت به جهان برای شما می‌گشاید که شاید ورزش به آن شکل نمی‌تواند؟

 

بله، به لطف خدا، علاوه بر ورزش، در حوزه خوانندگی نیز فعالیت دارم. این دو حوزه، یعنی ورزش و موسیقی، قطعاً برای من مکمل یکدیگرند و هر دو، دریچه‌هایی متفاوت به جهان و تجربه‌های زندگی هستند. ورزش، فضایی برای تخلیه انرژی، رقابت و اثبات توانایی‌های جسمی و ذهنی است؛ در حالی که موسیقی، دریچه‌ای به دنیای احساسات، خلاقیت و بیان عواطف درونی است. موسیقی به من اجازه می‌دهد تا جهان را با گوش‌ها و قلبم درک کنم و آنچه را که شاید در زمین فوتبال نمی‌توانم، از طریق هنر بیان کنم. هدف من از حضور در این دو عرصه، نه تنها ارضای علایق شخصی، بلکه اثبات این نکته بود که افراد دارای معلولیت، می‌توانند مانند دیگران، استعدادهای خود را در حوزه‌های مختلف پرورش داده و به موفقیت دست یابند. این تلاشی است برای شکستن کلیشه‌ها و نشان دادن عمق توانایی‌های نهفته در وجود انسان‌ها، فارغ از هرگونه محدودیت.

 

-با توجه به تجربیات ارزشمندی که در طول سال‌ها کسب کرده‌اید، آیا در آینده خود را در جایگاه یک فعال اجتماعی، مربی یا حتی مدیر ورزشی برای ارتقای جایگاه ورزش معلولین می‌بینید؟

 

قطعاً. تجربیاتی که در طول این سال‌ها کسب کرده‌ام، چه در زمین بازی و چه در مواجهه با چالش‌های ساختاری، برایم بسیار ارزشمند بوده است. دغدغه من فقط موفقیت شخصی نیست؛ بلکه اعتلای جایگاه ورزشکاران معلول در جامعه و فراهم آوردن فرصت‌های برابر برای آن‌هاست. در آینده، بسیار علاقه‌مندم که در جایگاهی بتوانم به بهبود وضعیت ورزش معلولین کمک کنم. چه در قامت یک مربی که تجربیات فنی‌اش را منتقل می‌کند، چه به عنوان یک فعال اجتماعی که صدای این قشر را به گوش مسئولین می‌رساند، و چه حتی در سطوح مدیریتی، اگر فرصتی فراهم شود، از هیچ تلاشی دریغ نخواهم کرد. رسالت من، تنها به کسب مدال محدود نمی‌شود؛ می‌خواهم نقش مؤثری در آینده ورزش جانبازان و معلولین ایفا کنم.

 

به قلم هدی رضوانی‌پور

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group