دوشنبه 12 آبان 1404 | Monday 3 November 2025

خوزستان را باید از شرجی نفس‌گیر مردادش شناخت. از آفتابی که بی‌رحمانه بر پوستِ ترک‌خورده‌ی زمین می‌تازد و از هوایی که انگار پیش از ورود به ریه‌هایت، در دیگ بخار جوشیده است. در همین جغرافیا، در همین اتمسفرِ گداخته، منظره‌ای هست که تعریف دیگری از حیات و استقامت است؛ مزارع بی‌کران نیشکر. نیزارهایی که نه نیزار، بلکه ارتشی سبز و سربلندند که در برابر خورشید، سر خم نمی‌کنند. باد که در میان ساقه‌هایشان می‌پیچد، صدایی شبیه به نجوا، شبیه به همهمه‌ای باستانی برمی‌خیزد. این، صدای شکرستان ایران است. اما گوش‌ها را باید تیز کرد. این نجوا دیگر فقط قصه شیرینی و کامِ شیرین نیست، سرود یک تحول است. روایتی از یک گذار هوشمندانه از خام‌فروشیِ شکر، به خلق یک اکوسیستم پایدار که در آن، هر جزء از این گیاه اعجاب‌انگیز؛ بدل به یک فرصت، یک ارزش و یک آجر در بنای آینده منطقه می‌شود. اینجا، در دل همین مزارع، قرار است آینده‌ای بنا شود که طعمش از شکر هم شیرین‌تر است؛ طعم توسعه‌ی پایدار. سفری که از یک ساقه نیشکر آغاز می‌شود و به آزمایشگاه‌های پیشرفته، نیروگاه‌های برق سبز و کارخانه‌های تولید محصولات زیست‌تخریب‌پذیر ختم می‌شود. این، داستانِ دوباره خواندنِ نیشکر است؛ نه به عنوان یک محصول، که به عنوان یک «بستر برای تحول و توسعه»

 

از تفاله دیروز تا الگوریتم فردا

 

در اقتصاد سنتی، داستان نیشکر با تولید شکر به پایان می‌رسید. باقی‌مانده‌ها، تفاله‌هایی بودند به نام «باگاس»؛ حجمی عظیم از الیاف گیاهی که در بهترین حالت، یا سوزانده می‌شدند یا به خوراک دام می‌رسیدند. یک محصول جانبی، یک سربار. اما در ادبیات توسعه‌ی پایدار، چیزی به نام «ضایعات» وجود ندارد؛ هر پایانی، آغازی برای یک فرآیند دیگر است. اینجا نقطه عزیمتِ خوزستانِ نوین است.

دکتر حسین فتحی، اقتصاددان و استاد دانشگاه سیرجان، با نگاهی تحلیلی به این گذار می‌نگرد: «اقتصادهای مبتنی بر منابع، همواره در معرض یک تهدید بزرگ قرار دارند: "تله تک‌محصولی بودن". یعنی تمام سرنوشت اقتصادی یک منطقه به نوسانات قیمت یک کالا گره می‌خورد. برای خوزستان، چه نفت باشد و چه شکر، این تهدید وجود دارد. راه برون‌رفت، حرکت در طول زنجیره ارزش است. یعنی به جای فروش "ساقه"، "دانشِ" نهفته در ساقه را بفروشیم. باگاس نیشکر، دیگر یک تفاله نیست؛ بلکه ماده اولیه برای ده‌ها صنعت پایین‌دستی با ارزش افزوده بسیار بالاتر است»

اینجاست که دانش و فناوری، نقش اول را بازی می‌کنند. دکتر حسین کاظمی، رئیس پارک علم و فناوری کرمان، که تجربه‌ی تبدیل پتانسیل‌های منطقه‌ای به کسب‌وکارهای فناورانه را دارد، این پازل را تکمیل می‌کند: «دقیقا. پارک‌های علم و فناوری و مراکز نوآوری، همان "کوره‌هایی" هستند که این ماده خام را به محصول دانش‌بنیان تبدیل می‌کنند. امروز شرکت‌های نوپایی در حال توسعه فناوری‌هایی هستند که از باگاس، نه فقط کاغذ و MDF، بلکه ظروف یکبار مصرف گیاهی، کامپوزیت‌های صنعتی سبک‌وزن برای خودروسازی و حتی بیوپلاستیک‌ها را تولید می‌کنند. این یعنی یک تفاله که دیروز هزینه دفن داشت، فردا به محصولی صادر می‌شود که در بازارهای جهانی با دلار رقابت می‌کند. این همان الگوریتم توسعه است»

توصیف این صحنه، خود یک حماسه است. کارخانه‌ای را تصور کنید که در یک سو، کامیون‌ها باگاس را تخلیه می‌کنند و در سوی دیگر، ربات‌ها در حال بسته‌بندی ظروف گیاهی‌ای هستند که قرار است جایگزین پلاستیک‌های نفتی شوند. این دیگر یک کارخانه ساده نیست، این مرز میان کشاورزی سنتی و صنعت نسل چهارم است که در قلب خوزستان در حال شکل‌گیری است.

 

وقتی شکر، فقط طعم شیرین ندارد

خوزستان با نفت شناخته می‌شود؛ با طلای سیاهی که انرژی‌بخشِ چرخ‌های صنعت کشور بوده است. اما همین انرژی، هزینه‌های زیست‌محیطی خود را نیز داشته است. حالا، از دل همان زمینی که نفت می‌جوشد، یک انرژی رقیب، پاک و تجدیدپذیر سر برآورده است. نیشکر، این طلای سبز، در حال بازتعریف مفهوم انرژی در این استان است. فرایند تولید شکر، حجم قابل توجهی «ملاس» و «باگاس» تولید می‌کند. باگاس، به عنوان یک زیست‌توده غنی، سوختی عالی برای نیروگاه‌های برق است. نیروگاه‌هایی که نه با سوخت فسیلی، بلکه با سوزاندن بقایای یک گیاه، برق تولید می‌کنند. این برق، نه تنها نیاز خود مجتمع‌های نیشکر را تأمین می‌کند، بلکه مازاد آن به شبکه سراسری تزریق می‌شود و خانه‌های مردم را روشن می‌کند. این یعنی امنیت انرژی و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی.

دکتر فتحی به ابعاد کلان این موضوع اشاره می‌کند: «در اقتصاد انرژی، "تنوع‌بخشی به سبد انرژی" یک اصل استراتژیک است. وقتی یک منطقه می‌تواند بخشی از برق مورد نیاز خود را از منابع تجدیدپذیر داخلی تأمین کند، در برابر شوک‌های انرژی مقاوم‌تر می‌شود. این اقدام، علاوه بر کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و عمل به تعهدات بین‌المللی زیست‌محیطی، یک مزیت اقتصادی پایدار ایجاد می‌کند. سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های زیست‌توده، یک سرمایه‌گذاری برای آینده است، نه فقط برای امروز» دکتر کاظمی، از منظر فناوری، لایه‌ی دیگری به این بحث می‌افزاید: «و این تازه ابتدای راه است. ما در مورد "اتانول زیستی" صحبت می‌کنیم که از تخمیر ملاس به دست می‌آید و می‌تواند به عنوان یک سوخت پاک جایگزین بنزین شود. فناوری‌های نسل جدید حتی پا را فراتر گذاشته و به سمت تولید "بیوجت فیول" یا سوخت هواپیمای زیستی از همین منابع حرکت می‌کنند. تصور کنید روزی هواپیماهایی از فرودگاه اهواز برمی‌خیزند که سوختشان را از مزارع نیشکر همین استان گرفته‌اند. این یک رویا نیست، یک چشم‌انداز فناورانه قابل دستیابی است» این دیگر فقط یک مزرعه نیشکر نیست؛ یک نیروگاه زنده و پویاست. هر ساقه، یک باتری طبیعی است که انرژی خورشید را در خود ذخیره کرده تا در نهایت، چراغی را در خانه‌ای روشن کند. این، شعرِ سبزِ توسعه است.

 

خاکی که می‌نوشد و می‌پروراند

 

بحران آب، واقعی‌ترین و جدی‌ترین چالش خوزستان و ایران است. کشاورزی، به طور سنتی؛ بزرگترین مصرف‌کننده آب بوده و نیشکر نیز از این قاعده مستثنی نیست. توسعه پایدار در شکرستان ایران، بدون حل معادله آب، ناممکن است. اینجا، نوآوری به کمک مدیریت منابع آمده است. سیستم‌های آبیاری غرقابی سنتی، به آرامی جای خود را به روش‌های نوین آبیاری تحت فشار و قطره‌ای می‌دهند. استفاده از پساب‌های تصفیه‌شده‌ی شهرها و کارخانه‌ها برای آبیاری مزارع، یک چرخه هوشمندانه برای استفاده مجدد از آب است. اما شگفت‌انگیزترین بخش این داستان، استفاده از یکی دیگر از محصولات جانبی نیشکر به نام «ویناس» است. این مایع تیره و غنی از مواد آلی، که زمانی یک معضل زیست‌محیطی برای رودخانه‌ها بود، امروز پس از فرایندهای تصفیه و غنی‌سازی، به یک کود مایع ارگانیک و ارزشمند تبدیل شده که به خودِ زمین بازمی‌گردد.

دکتر فتحی این چرخه را یک «الگوی اقتصاد دایره‌ای» می‌نامد: «اقتصاد خطی یعنی "برداشت، تولید، دور ریختن". اما اقتصاد دایره‌ای یعنی "برداشت، تولید، استفاده مجدد و بازگشت به طبیعت". وقتی پساب یک کارخانه، تبدیل به آبِ کشاورزی می‌شود و محصول جانبی تولید، تبدیل به کودِ همان زمین می‌شود، شما یک چرخه کامل و پایدار ساخته‌اید. این کار نه تنها هزینه‌های تولید (مثلاً خرید کود شیمیایی) را کاهش می‌دهد، بلکه با تقویت خاک و کاهش آلودگی، سرمایه‌های طبیعی منطقه را برای نسل‌های آینده حفظ می‌کند. این یعنی توسعه‌ای که خودش را نمی‌بلعد»

دکتر کاظمی با اشاره به نقش فناوری‌های دقیق، این تصویر را واضح‌تر می‌کند: «این مدیریت هوشمندانه بدون فناوری ممکن نیست. ما از سنسورهای رطوبت‌سنج در خاک، پهپادهای کشاورزی برای پایش سلامت گیاه و سیستم‌های هوش مصنوعی برای تحلیل داده‌ها و تعیین میزان دقیق آب و کود مورد نیاز هر قطعه از زمین صحبت می‌کنیم. این یعنی "کشاورزی دقیق". یعنی به جای اینکه به کل مزرعه یک نسخه یکسان بدهیم، برای هر بخش از آن، متناسب با نیازش تصمیم می‌گیریم. این فناوری، بهره‌وری آب را به شکل چشمگیری افزایش می‌دهد و ثابت می‌کند که می‌توان هم تولید انبوه داشت و هم حافظ منابع آبی بود»

 

الگوریتم انسانی؛ توسعه در ذهن‌ها

هیچ توسعه‌ای پایدار نیست، مگر آنکه در قلب و ذهن انسان‌های آن منطقه ریشه بدواند. مهم‌تر از ماشین‌آلات و فناوری، «سرمایه انسانی» است. گذار از یک صنعت سنتی به یک اکوسیستم دانش‌بنیان، نیازمند متخصصانی است که زبان این دنیای جدید را بلد باشند. مهندسان بیوتکنولوژی، متخصصان انرژی‌های تجدیدپذیر، کارشناسان اقتصاد محیط زیست و برنامه‌نویسان هوش مصنوعی. صنایع نیشکر خوزستان، امروز نه فقط به کارگر ساده، که به این ارتش از متخصصان نیاز دارند. این نیاز، خود موتور محرک توسعه آموزشی و پژوهشی در دانشگاه‌های استان شده است. ارتباط میان صنعت و دانشگاه که سال‌ها حلقه‌ی مفقوده توسعه ایران بود، اینجا در حال شکل‌گیری است. دانشجویی که پایان‌نامه‌اش را بر روی بهینه‌سازی تولید اتانول کار می‌کند، می‌داند که نتیجه تحقیقش، در کارخانه کنار دانشگاه، خریدار دارد.

دکتر فتحی معتقد است این بزرگترین دستاورد جانبی این مدل توسعه است: «ایجاد شغل‌های باکیفیت و مبتنی بر دانش، پادزهر "فرار مغزها" است. وقتی یک جوان نخبه در خوزستان ببیند که می‌تواند در شهر خودش، در یک صنعت پیشرفته کار کند و آینده شغلی داشته باشد، دیگر به فکر مهاجرت نمی‌افتد. این امر به تدریج یک "اکوسیستم نخبگانی" در منطقه ایجاد می‌کند که خود، جاذب استعدادهای بیشتر خواهد بود. توسعه واقعی، ساختن کارخانه نیست؛ ساختن همین اکوسیستم است»

دکتر کاظمی در تأیید این نگاه می‌گوید: «و اینجاست که مأموریت ما به عنوان پارک‌های علم و فناوری معنا پیدا می‌کند. ما پلی هستیم میان دانشگاه و صنعت. ما به آن دانشجوی خلاق کمک می‌کنیم تا ایده‌اش را به یک شرکت نوپا تبدیل کند. ما فضای رشد، مشاوره و سرمایه‌گذار را برایش فراهم می‌کنیم. توسعه پایدار منطقه، در گرو رشد همین استارتاپ‌هایی است که از دل چالش‌ها و فرصت‌های بومی، مانند صنعت نیشکر، متولد می‌شوند. این جوانان، الگوریتم‌های انسانی توسعه هستند»

دوباره به آن نیزارها بازگردیم. به آن ارتش سبز که در شرجی خوزستان ایستاده‌اند. حالا آن نجوای باستانی، معنای دیگری یافته است. دیگر فقط صدای شیرینی نیست. صدای چرخ‌دنده‌های کارخانه‌ای است که از ضایعات، پلاستیک زیستی می‌سازد. صدای توربین نیروگاهی است که از باگاس، برق تولید می‌کند. صدای پهپادی است که هوشمندانه بر فراز مزرعه می‌چرخد. و مهم‌تر از همه، صدای امید در کلام آن مهندس جوانی است که در آزمایشگاه، فرمول جدیدی برای آینده شهرش کشف کرده است. شکرستان ایران، در حال پوست‌اندازی است. این سرزمین، در حال اثبات یک نظریه بزرگ است: توسعه، نه در آسمان، که در همین خاک ریشه دارد. فقط کافیست عمیق‌تر نگاه کنیم. باید یاد بگیریم که در هر «ساقه»، یک «کتاب» از فرصت‌ها را بخوانیم. آینده خوزستان، شاید بیش از آنکه با طلای سیاه نوشته شود، در خطوط سبز و شیرینِ همین نیشکرها در حال نگارش است؛ آینده‌ای که طعم توسعه پایدار می‌دهد.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group