دوشنبه 26 آبان 1404 | Monday 17 November 2025

صدای قُل‌قُل کتری، عطر هل و دارچین در فضای مه‌آلود صبح، و زمزمه‌ای از گذشته که در فنجان‌های کمر باریک جان می‌گیرد. در قلب شهر، در راسته زرگرهای بازار بزرگ تهران، جایی که زمان گویی لحظه‌ای مکث کرده، هنوز هم می‌توان ریشه‌های عمیق فرهنگ چایخانه‌ای ایران را حس کرد. اینجا، چای تنها یک نوشیدنی نیست؛ راوی قصه‌های ناگفته، مأمن دل‌های خسته و حلقه وصلی است میان نسل‌ها و خاطرات. چایخانه‌ها، ستون‌های نامرئی این سرزمین بوده‌اند؛ محفلی برای شعر و شور، سیاست و تدبیر، و آرامش یک فنجان گرم در سرمای زندگی. گزارش پیش رو، کاوشی است در دل این میراث گرانبها، از دیروز تا امروز، با محوریت فرهنگ و تاریخ چای ایرانی. پای صحبت حاج کاظم، فرزند حاج علی درویش که چایخانه قدیمی پدر را از سال 1297 تا کنون زنده نگه داشته است.

 

بازار بزرگ؛ پاتوق چای و خاطره در میانه شهر

در دل بازار قدیمی تهران، آنجا که کوچه‌ها بوی تاریخ می‌دهند، یک چایخانه کوچک اما پر از زندگی، پناهگاه دل‌های بسیاری است. اینجا، «چایخانه حاج علی درویش» نام دارد. با ورود به چایخانه، عطر ناب چای و هل، فضا را پر کرده است. دیوارهای کاه‌گلی، عکس‌های قدیمی از تهران و قهرمانان ملی، و سماورهای برنجی که بی‌وقفه قل‌قل می‌کنند، حس بازگشت به گذشته را زنده می‌کنند. حاج کاظم، مردی با موهای سپید و پیشانی چین‌خورده که تمام جوانی‌اش را پای همین چایخانه گذاشته، با لبخندی گرم به استقبالمان می‌آید. در حالی که استکان‌های کمر باریک را با مهارت خاصی پر می‌کند، می‌گوید «اینجا خونه دوم خیلیاست. از وقتی یادم میاد، این چایخونه پاتوق بود. پدرم اینجا کار می‌کرد، بعد من اومدم. دیگه شدیم جزو خاطرات در و دیوار اینجا.»

به سماور بزرگ‌تر اشاره می‌کند و می‌گوید «ما اینجا فقط چای ایرانی دم می‌کنیم. همون چای گیلان، خود خودشه. از پنجاه سال پیش تا حالا، یه ذره هم عوض نشده. مردم همینو دوست دارن. میگن چای حاج علی درویش یه چیز دیگه است. طعم اصالت می‌ده. چای خارجی؟ ما حتی فکرشم نمی‌کنیم اینجا بیاریم. رسم و رسوم اینجا رو به هم می‌زنه. چای ایرانی، توی این استکان کمر باریک، می‌دونی چیه؟ یعنی تاریخ، یعنی اصالت، یعنی حال خوب. همین!»

حاج  کاظم همانطور که استکان کمر باریک را از چای خوشرنگ و پر از بخار پر می‎کند، ادامه می‎دهد «از جوونی اینجا بودم. دیدم که چه جور آدمایی اینجا میومدن و می‌رفتن. از بازاری و کارگر بگیر تا اهل قلم و سیاست. اینجا حرفا رد و بدل می‌شد، مشکلات حل می‌شد، حتی دعواها هم همینجا آشتی می‌شد. چای، فقط یه نوشیدنی نیست، یه جور بهونه است برای دور هم جمع شدن. برای حرف زدن. الانم مشتریای ثابت خودمونو داریم. خیلیا از راه دور میان که فقط یه چای اینجا بخورن و برن. میگن بوی گذشته میده.» با هر جمله او، می‌توان نبض زنده‌ای از تاریخ اجتماعی این محله را حس کرد، نبضی که با هر فنجان چای ایرانی تندتر می‌زند.

 

از مشتریان ثابت تا حافظان گنجینه چایخانه

در میان مشتریان ثابت چایخانه حاج علی درویش، آقا رضا و نوذرخان، دو پیرمرد خوش‌صحبت و کاسب‎کار بازار، همیشه جای مشخصی دارند. آن‌ها بخش جدایی‌ناپذیری از این چایخانه و در واقع، حافظان شفاهی تاریخ آن به حساب می‌آیند. آقا رضا، مردی با سبیل‌های پرپشت و چشمانی که در عمقشان هزاران قصه نهفته است، با لهجه شیرین آذری می‌گوید «قدیم‌ترها، شب‌ها اینجا نقالی بود، شاهنامه‌خوانی بود. گاهی هم شاعری میومد و شعر می‌خوند. نه اینکه بساط بگیرن؛ نه، پشت میز یکی می‎نشست و یه نقالی کوچیک می‎خوند. چایخونه‌ها فقط برای چای خوردن نبودن. اینجا دانشگاه بود، دادگاه بود، محفل ادب بود. آدما اینجا ساخته می‌شدن.»

 

نوذرخان، چای سرخ داخل استکان را سر می‎کشد و با خنده می‌گوید: «هر خبری بود، از انتخابات بگیر تا قیمت سبزی، اول اینجا پخش می‌شد. اصلاً رادیو و تلگراف این مردم، همین چایخونه‌ها بودن. الان دیگه کمتر شده. جوونا سرشون تو گوشی‌شونه. نمی‌دونن چه گنجی رو دارن از دست می‌دن.»

آقا رضا با اشاره به استکان چای داغش، می‌گوید «این چای ایرانی که حاج علی درویش میده، مزه خاطرات داره. هر جرعه‌ش منو می‌بره به سی سال پیش. به جوونیام. به دورانی که چایخونه‌ها پر بود از قهرمان و لوطی. اینجا آدم لوطی‌گری یاد می‌گرفت. معرفت یاد می‌گرفت. الان کمتره این چیزا.»

نوذرخان آهی از سر حسرت می‎کشد «اینا شناسنامه ما هستن. ولی کسی نیست که قدرشو بدونه. ببین، چای‌فروشی زیاد شده، ولی چایخونه نه! فرق داره. چایخونه یه حس و حالی داره که هیچ‌جا نداره. وقتی می‌شینی اینجا، غصه‌هات یادت میره. انگار تو یه دنیای دیگه هستی. همه با هم رفیقن، همه با هم صمیمی. چای ایرانیش هم که دیگه هیچی. معرکه است.»

 

خون چای در رگ‌های فرهنگ ایران

برای درک عمیق‌تر نقش چایخانه‌ها در بستر فرهنگی ایران، به سراغ دکتر علیرضا منصوری، از اساتید برجسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی می‌رویم. او با نگاهی جامعه‌شناسانه، به این پدیده فرهنگی می‌نگرد و می‌گوید «چای از اواخر دوره صفویه و به‌ویژه در دوره قاجار به تدریج جای خود را در فرهنگ ایرانی باز کرد و به سرعت از یک نوشیدنی لوکس به جزء جدایی‌ناپذیری از زندگی روزمره مردم تبدیل شد. چایخانه‌ها نیز، به موازات این گسترش، از محافلی ساده به کانون‌های مهم اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مبدل شدند.»

دکتر منصوری ادامه می‌دهد «چایخانه‌های سنتی، کارکردی فراتر از صرف نوشیدنی داشتند. آن‌ها محلی برای گردهمایی‌های صنفی، حل و فصل اختلافات، تبادل اخبار و اطلاعات، و حتی ظهور و رشد پدیده‌هایی چون نقالی، شعرخوانی و گفتمان‌های ادبی بودند. این فضاها در حقیقت، نمادی از دموکراسی‌های غیررسمی در دل جامعه محسوب می‌شدند، جایی که هر قشر و طبقه اجتماعی می‌توانست به بیان دیدگاه‌های خود بپردازد. نقش چای ایرانی در این بستر، نه فقط از نظر اقتصادی، بلکه به عنوان نمادی از استقلال و خودکفایی فرهنگی، بسیار پررنگ بود؛ زیرا مردم با نوشیدن چای داخلی، به نوعی به هویت ملی خود نیز افتخار می‌کردند.»

 

او بر اهمیت حفظ این میراث هم تأکید می‌کند «متأسفانه با تغییرات سبک زندگی و ظهور فضاهای جدید ارتباطی، چایخانه‌های سنتی در حال فراموشی‌اند. این یک خسارت فرهنگی بزرگ است؛ چراکه با از دست دادن این فضاها، ما بخش مهمی از حافظه جمعی و زمینه بروز بسیاری از تعاملات عمیق اجتماعی را از دست می‌دهیم. بازآفرینی و احیای چایخانه‌ها، با حفظ اصالت گذشته اما با نگاهی به نیازهای امروز، می‌تواند به حفظ این گنجینه فرهنگی کمک شایانی کند.».

 

چای در قاب هنر: زیبایی‌شناسی یک نوشیدنی

برای بررسی ابعاد هنری چای و چایخانه؛ با کیوان خلیل‌نژاد، کارشناس ارشد پژوهش هنر، به گفتگو می‌نشینیم. او از ارتباط عمیق چای با فرم‌ها و مضامین هنری در ایران سخن می‌گوید. «چای از گذشته تا کنون، الهام‌بخش هنرمندان ایرانی بوده. این تأثیر را می‌توان در نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای، نگارگری‌ها، اشعار و حتی در طراحی اشیاء مرتبط با چای مشاهده کرد. به عنوان مثال، در تابلوهای نقاشی با محوریت زندگی روزمره یا مجالس بزم، حضور سماور، استکان کمر باریک و قوری چای، یک عنصر بصری تکرارشونده و پرمعناست. این‌ها صرفاً اشیاء نیستند؛ بلکه حامل مفاهیم فرهنگی، مهمان‌نوازی و صمیمیت‌اند.»

او ادامه می‌دهد «از دیدگاه فرهنگی، تصویر چای در آثار هنری، بازتاب‌دهنده جایگاه محوری این نوشیدنی در زندگی اجتماعی مردم است. هنرمندان با ظرافت خاصی، نه تنها خود چای، بلکه فضایی که در آن چای نوشیده می‌شود مثل چایخانه، خانه یا مجلس دورهمی را به تصویر کشیده‌اند. این تصاویر، به ما کمک می‌کنند تا درک عمیق‌تری از آداب و رسوم چای‌نوشی، لباس‌ها، معماری و حتی روابط انسانی در دوره‌های مختلف تاریخی پیدا کنیم. چای در این آثار، به نوعی نماد آرامش، گفت‌وگو و پیوند است.»

خلیل‌نژاد به ضرورت حفظ این میراث هنری هم اشاره می‌کند «حفاظت از این آثار و ترویج این نوع نگاه هنری به چای، می‌تواند به حفظ فرهنگ سنتی-ایرانی ما و ترغیب نسل جدید به استفاده از چای ایرانی در کنار نوشیدنی‎های مدرن کمک کند. وقتی جوانان ما می‌بینند که چای چگونه در هنر و فرهنگ گذشته ما ریشه دارد، ارزش آن را بیشتر درک می‌کنند و با افتخار بیشتری به سمت مصرف چای ایرانی روی می‌آورند. متأسفانه، همانطور که اشاره شد، فرهنگ چایخانه‌ها که بستر اصلی این هنر و گفتمان بود، رو به فراموشی است و باید با برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و هنری، این فضاها را احیا کنیم تا ارتباط نسل امروز با این گنجینه اصیل از بین نرود. چایخانه، تنها یک مکان نیست، یک زیست‌بوم فرهنگی است که باید آن را از مرگ نجات داد.»

این که از مدل چایخانه حاج علی درویش چه تعداد دیگر در تهران یا شهرهای دیگر ایران باقی مانده که دارند بخشی از بار فرهنگ گذشته و سنتی ایران را بر دوش می‎کشند؛ مشخص نیست. اما آنچه مشخص و ضروری است؛ تلاش برای حفظ این میراث کهن و این زیست‎بوم فرهنگی است تا بواسطه وجود آن‎ها بتوان همچنان از چای ایرانی داخل استکان کمر باریک سخن گفت و اصالت ایرانی را به نسل آینده منتقل کرد. این کار، نیازمند حمایتی همه جانبه است تا کرکره این چایخانه‎ها پایین کشیده نشود و عطر دل‎انگیز چای ایرانی‎شان همچنان مشاممان را بنوازد...

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group