اینجا کویر است؛ گسترهای از خاک تشنه و آفتاب سوزان که با تمام سختیاش، سخاوتهای خاص خود را نیز دارد. سیرجان، با قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی و نزدیکی به بندرعباس، دروازهای است به دنیایی از کالاها و فرهنگهای متفاوت؛ دنیایی که در آن، «چای گلابی» پاکستانی، سالهاست جای خود را در ذائقه مردم این خطه باز کرده است. اما در دل همین شهر، در «مهیاشهر»، چای ایرانی گوی سبقت را از چای پاکستانی ربوده است. این روایت، داستان مردی است که به جای تن دادن به سلیقه رایج، دل به اصالت و هویت ایرانی بسته و پرچم چای وطنی را در میان هیاهوی رقبا، به اهتزاز درآورده است. علی کاظمی، فروشنده چای در مهیاشهر سیرجان، میکوشد تا عطر و طعم اصیل چای ایرانی را به کام مردم کویر بنشاند و حال تلخ این صنعت را به شیرینی رونق و خودباوری بدل کند.
-حضور چای ایرانی در بازار مهیاشهر سیرجان، آن هم در کنار تنوع بالای چایهای خارجی مانند «گلابی» که سابقه طولانی در ذائقه مردم این منطقه دارد، برای بسیاری تعجبآور است. لطفاً از ابتدا برای ما بگویید چه شد که با وجود این بازار پررونق چای خارجی، تصمیم گرفتید در کنار آن، چای ایرانی را نیز عرضه کنید؟ چه دغدغهای شما را به این سمت سوق داد؟
همانطور که اشاره کردید، بازار چای اینجا و حتی در سطح استان کرمان، عمدتاً در دست چایهای خارجی است؛ به خصوص چای گلابی پاکستانی که سالهاست به دلیل مسیر ترانزیتی و نزدیکی به بندرعباس، به راحتی در دسترس و بسیار پرطرفدار بوده و مردم به طعم آن عادت کردهاند. اما من همیشه دغدغه اصالت و کیفیت را داشتم. وقتی میدیدم چای ایرانی با آن کیفیت و عطر بینظیرش، در بازار خودمان غریب مانده است، برایم سؤالی بزرگ ایجاد شد. این یک حس مسئولیت بود. حس کردم باید این محصول باارزش را به مردم شهرم معرفی کنم، حتی اگر این راه پر از چالش باشد. نمیتوانستم قبول کنم که ما چای به این خوبی داشته باشیم و مردم ما از آن بیخبر باشند یا آن را نشناسند. این دغدغه، فراتر از سودآوری صرف، ریشه در هویت و حمایت از تولید ملی داشت.
- چالشهای اولیه شما برای معرفی چای ایرانی به مشتریانی که سالها به طعم چایهای وارداتی عادت کرده بودند، چه بود؟ چگونه سعی کردید این تغییر ذائقه را ایجاد کنید و چه راهکارهای خلاقانهای را برای ترغیب مردم به امتحان چای ایرانی به کار گرفتید؟ آیا خاطره خاصی از اولین واکنشهای مشتریان به چای ایرانی دارید؟
چالشها بسیار زیاد بود. مقاومت در برابر تغییر عادت، همیشه سخت است. اولین قدم، تغییر ذهنیت بود. مردم ما چای ایرانی را با چایهای بیکیفیت و کمرنگ گذشته که گاهی به اسم ایرانی فروخته میشد، اشتباه میگرفتند. من باید ثابت میکردم که چای ایرانی امروز، کیفیت و عطر دیگری دارد. راهکار من، صداقت و تجربه مستقیم بود. ابتدا در مغازه، یک سماور بزرگ همیشه روشن گذاشتم و چای ایرانی درجه یک را دم میکردم و به مشتریانم تعارف میکردم. میگفتم: فقط یک فنجان امتحان کنید، اگر دوست نداشتید، نخرید. این تعارف اولیه، نقطه آغاز بود. یکی دیگر از راهکارها، اطلاعرسانی درباره سلامت و خلوص چای ایرانی بود؛ اینکه بدون اسانس و رنگ شیمیایی است. این موضوع به ویژه برای نسل جدید و خانوادهها بسیار جذاب بود. کمکم، دهان به دهان این خبر پخش شد و مشتریان جدیدی پیدا کردم که با کنجکاوی برای امتحان چای ایرانی میآمدند.
- با توجه به اینکه سیرجان یک مسیر ترانزیتی مهم است و تنوع محصولات خارجی، به خصوص چای، در آن بسیار بالاست، شما برای تأمین چای ایرانی با کیفیت بالا و اطمینان از اصالت آن، چه فرآیندی را طی میکنید؟ آیا خودتان به شمال سفر میکنید یا از طریق نمایندگان معتبر اقدام به خرید میکنید؟
در محیطی که رقابت شدید با محصولات وارداتی وجود دارد، تأمین چای ایرانی با کیفیت و اصالت بالا، از اهمیت حیاتی برخوردار است. من برای این منظور، از ابتدا تصمیم گرفتم که واسطهها را به حداقل برسانم. هر سال در فصل برداشت چای، شخصاً به مناطق چایخیز شمال، به خصوص لاهیجان و لنگرود سفر میکنم. در آنجا، با کشاورزان و کارخانهداران کوچک که چای با کیفیت بالا تولید میکنند، مستقیماً ارتباط برقرار میکنم. این سفرها نه تنها به من اجازه میدهد بهترین محصول را انتخاب کنم، بلکه میتوانم از نزدیک فرآیند تولید و سلامت چای را مشاهده کنم و اطمینان حاصل کنم که چایی که به دست مردم سیرجان میرسانم، صد درصد خالص و ایرانی است. این شبکه تأمین بر پایه اعتماد متقابل و ارتباط مستقیم با تولیدکنندگان شکل گرفته است. این بازدیدهای فصلی به من کمک میکند تا هم از کیفیت محصول مطمئن باشم و هم بتوانم داستان و زحمت چایکاران شمالی را برای مشتریانم در سیرجان روایت کنم.
- اشاره کردید که با ارائه چای ایرانی، توانستهاید بخش عمدهای از مشتریان خود را متقاعد کنید که این چای را به چای گلابی ترجیح دهند. این تغییر ذائقه در مشتریان، چه تأثیری بر کسبوکار شما داشته و مهمتر از آن، چه تأثیری بر نگاه خود شما به آینده چای ایرانی گذاشته است؟ آیا این موفقیتهای کوچک، نویدبخش یک آینده بزرگتر برای چای ایرانی در مناطقی مانند سیرجان است؟
این تغییر ذائقه مشتریان، برای من بسیار دلگرمکننده و فراتر از انتظار بوده است. در ابتدا هدفم فقط معرفی بود، اما حالا میبینم که بخش عمدهای از مشتریان سابق چای گلابی، حالا مشتری ثابت چای ایرانی شدهاند. این اتفاق، نه تنها سودآوری کسبوکارم را افزایش داده، بلکه به من اثبات کرده که اگر چای ایرانی با کیفیت و به درستی معرفی شود، قطعاً جای خود را در سبد خانوادهها پیدا میکند. این موفقیتهای کوچک، برای من حکم یک انقلاب فرهنگی و اقتصادی را دارد. من با تمام وجود باور دارم که این تنها آغاز راه است و نشان میدهد که در سراسر کشور، پتانسیل عظیمی برای مصرف چای ایرانی وجود دارد، حتی در مناطقی که ذائقه غالب با چای خارجی شکل گرفته است. این میتواند نویدبخش یک آینده بسیار روشن برای چای ایرانی باشد؛ آیندهای که در آن، چای اصیل وطنی، جایگاه شایستهاش را در همه خانهها پیدا کند.
-از دیدگاه شما به عنوان یک فروشنده که به طور مستقیم با مصرفکننده در ارتباط هستید، مهمترین ویژگیهای چای ایرانی چیست که آن را از چایهای خارجی متمایز میکند؟ به خصوص، چه تفاوتهایی را مشتریان شما بین چای ایرانی و چای گلابی پاکستانی احساس میکنند که باعث میشود انتخابشان تغییر کند؟
مهمترین ویژگی چای ایرانی، خلوص و سلامت بیچون و چرای آن است. چای ما فاقد هرگونه اسانس، رنگ مصنوعی و مواد نگهدارنده است. این همان چیزی است که مشتریانم نیز به تدریج آن را درک کردهاند. وقتی یک فنجان چای ایرانی دم میکنند، بوی طبیعی و دلنشین آن، که اغلب یادآور عطر خاک و طبیعت است، آنها را جذب میکند. در مقابل، چای گلابی و بسیاری از چایهای پاکستانی، دارای اسانسهای قوی و طعمهای غالبی هستند که به سرعت رنگ میدهند اما فاقد آن عمق و طعم طبیعی چای خالص هستند. مشتریان من میگویند چای ایرانی دلچسبتر است، گلو را نمیسوزاند و بعد از نوشیدن آن احساس سبکی و نشاط بیشتری دارند. آنها متوجه شدهاند که رنگ چای گلابی مصنوعی و زودگذر است، در حالی که رنگ چای ایرانی طبیعی و پایدار است. همچنین، بسیاری از مشتریان به بحث آرامشبخش بودن چای ایرانی اشاره میکنند که در چایهای خارجی کمتر احساس میشود. این تفاوتهای حسی و سلامتی، عوامل کلیدی هستند که باعث میشوند مشتریان، چای ایرانی را انتخاب کنند.
- با توجه به این تجربه موفق شما در تغییر ذائقه و ترویج چای ایرانی، چه توصیههایی برای سایر فروشندگان در مناطق مشابه یا حتی در شهرهای بزرگ دارید که شاید در معرفی چای ایرانی تردید دارند؟
توصیه من به سایر فروشندگان این است که جسارت به خرج دهند و به کیفیت چای ایرانی ایمان بیاورند. نباید از رقابت با چای خارجی ترسید. مشتری ایرانی، هوشمند است و اگر محصول با کیفیت و اصیل به او ارائه شود، قطعاً آن را خواهد پذیرفت. راهکار اصلی، تجربه مستقیم است؛ اجازه دهید مشتری، چای ایرانی را بچشد، بوی آن را استشمام کند و تفاوت را خودش حس کند. دوم، اطلاعرسانی صادقانه؛ باید از مزایای سلامتمحور چای ایرانی، طبیعی بودن و عدم وجود افزودنیها، به مردم گفت. میتوانند با نصب بنر، پخش بروشور یا حتی برگزاری کارگاههای کوچک چاینوشی در فروشگاههای خود، این فرهنگ را ترویج کنند.
-با توجه به موفقیت چشمگیرتان در مهیاشهر، آیا فکر میکنید این تغییر در ذائقه میتواند به سراسر کشور گسترش یابد؟ و آیا سایر فروشندگان نیز حاضر خواهند بود به جای تکیه بر بازار چای خارجی، به سمت عرضه چای ایرانی حرکت کنند؟
راستش را بخواهید، نمیدانم آیا همه فروشندگان حاضر خواهند شد جای چای خارجی را با چای ایرانی عوض کنند یا خیر. این یک تصمیم شخصی و البته کسبوکاری است که به عوامل بسیاری بستگی دارد. اما مهم این است که من تلاشم را کردم تا در مغازه کوچک من در مهیاشهر، این اتفاق بیفتد و تا حد زیادی هم موفق شدم. این برای من یک تجربه بسیار ارزشمند و الهامبخش است. من با چشم خود دیدم که مردم چگونه به کیفیت و اصالت واکنش نشان میدهند، وقتی فرصت آشنایی با آن را پیدا میکنند. شاید دیر نباشد آن زمانی که روایت این جایگزینی، از یک مغازه کوچک در سیرجان، به همه شهرها و استانهای کشور برسد. چشمانداز من برای آینده چای ایرانی، بسیار امیدوارکننده است. باور دارم که پتانسیل چای ایرانی عظیم است و با همین گامهای کوچک و آگاهیبخشی مستمر، میتوانیم این صنعت را به جایگاه واقعیاش برسانیم. این وظیفه ماست که با استمرار و کیفیت، این مسیر را هموار کنیم تا روزی فرا رسد که چای ایرانی، با افتخار در هر فنجان و در هر خانه ایرانی جای گیرد.






