يكشنبه 30 آذر 1404 | Sunday 21 December 2025

زنگ تفریح که می‌خورد، حیاط مدرسه منفجر می‌شود. دانش‌آموزان، مثل فنرهای فشرده‌ای که ناگهان آزاد شده‌اند، در هم می‌دوند، فریاد می‌کشند، بازی می‌کنند و در گروه‌های کوچک و بزرگ، با هم حرف می‌زنند. این تصویر آشنا، همانقدر که نماد شور و نشاط کودکی است، یک تراژدی پنهان را نیز در خود دارد: چرا تمام آن انرژی، خلاقیت و میل به تعامل، به محض به صدا درآمدن زنگ کلاس، باید پشت درهای بسته جا بماند؟ چرا دانش‌آموزی که در حیاط، رهبر یک تیم فوتبال است، در کلاس به یک شنونده ساکت و منفعل در ردیف سوم تبدیل می‌شود؟ ما سال‌هاست که در تحلیل چالش‌های نظام آموزشی، به سراغ محتوای کتاب‌ها، بودجه و معیشت معلمان رفته‌ایم، اما شاید ریشه بسیاری از مشکلات، در جایی ساده‌تر و جلوی چشم‌تر نهفته باشد: در معماری و چیدمان کلاس‌های درس. در آن ردیف‌های منظم و آهنینِ نیمکت‌هایی که بیش از یک قرن است بی‌هیچ تغییری، نسل‌ها را به سکوت و انفعال دعوت کرده‌اند. این گزارش، روایتی است از کلاس‌های بی‌روح و تلاشی برای ترسیم چشم‌انداز مدرسه‌ای که در آن، یادگیری، نه یک فرآیند عمودی و از بالا به پایین، که یک ماجراجویی گروهی و پویاست.

 

معماری سکوت؛ کلاسی برای تربیت کارگران، نه متفکران

 

«وقتی وارد کلاس می‌شوم و سی جفت چشم را می‌بینم که در ردیف‌های منظم، به من زل زده‌اند، اولین حسی که به من دست می‌دهد، حس قدرت نیست؛ حس مسئولیت یک سخنران است. انگار من روی یک سِن ایستاده‌ام و آنها تماشاچیانی هستند که باید برایشان یک نمایش یک‌نفره اجرا کنم.» این را بتول کیانمنش، معلم باسابقه و از معلمان برتر سیرجان می‌گوید. او که سال‌هاست با نسل‌های مختلف دانش‌آموزان سر و کار داشته، معتقد است ساختار فیزیکی کلاس، اولین و بزرگترین مانع بر سر راه یادگیری تعاملی است. «در این مدل، تمام ارتباطات، عمودی است. از من به دانش‌آموز. ارتباط افقی، یعنی ارتباط دانش‌آموز با دانش‌آموز، نه تنها تشویق نمی‌شود، که اساساً یک تخلف محسوب می‌شود. حرف زدن با بغل‌دستی، یک گناه است. در حالی که تمام زندگی آینده این کودک، بر پایه همین ارتباطات افقی و کار تیمی شکل خواهد گرفت»

این ساختار، یک میراث تاریخی است. میراثی از دوران انقلاب صنعتی که در آن، هدف نظام آموزشی، تربیت کارگرانی منظم و فرمان‌بردار برای کارخانه‌ها بود. کارگرانی که باید در خطوط تولید، ساکت و منظم، دستورات را اجرا می‌کردند. دکتر اعظم عباسپور، دکترای معماری و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد سیرجان، این ریشه تاریخی را تأیید می‌کند و ابعاد آن را در فضای کالبدی مدارس امروز ایران می‌کاود. «فضای آموزشی ما، از حیاط گرفته تا کلاس و راهرو، بر پایه منطق کنترل و نظارت طراحی شده، نه پرورش و خلاقیت. راهروهای طولانی و مستقیم برای کنترل راحت‌تر تردد، کلاس‌های یک‌شکل و استاندارد برای مدیریت آسان‌تر، و نیمکت‌های ردیفی برای تسلط کامل معلم بر فضا. در این معماری، دانش‌آموز یک ابژه تحت نظارت است، نه یک سوژه فعال در فرآیند یادگیری.» دکتر عباسپور معتقد است این فضا، ناخودآگاه، پیام‌های مشخصی را به کودک مخابره می‌کند: «ساکت باش، تنها باش، گوش کن و رقابت کن.» در چنین فضایی، چگونه می‌توان انتظار داشت نسلی پرسشگر، خلاق و آماده برای همکاری تربیت شود؟

 

مغزِ تنها روی صندلی؛ روانشناسیِ یک انزوای گروهی

تأثیر این معماری، فراتر از جنبه‌های اجتماعی است و مستقیماً بر فرآیندهای شناختی و عملکرد مغز دانش‌آموز اثر می‌گذارد. مسعود محمودآبادی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، توضیح می‌دهد که یادگیری، یک فرآیند صرفاً انفرادی نیست. «مغز ما در تعامل با دیگران، فعال‌تر می‌شود. وقتی دانش‌آموزان در یک گروه، روی یک مسئله بحث می‌کنند، زوایای مختلفی از مغزشان درگیر می‌شود: بخش مربوط به استدلال، بخش مربوط به مهارت‌های کلامی، بخش مربوط به همدلی و درک دیدگاه دیگران. اما در مدل سنتی، ما فقط یک بخش از مغز را هدف قرار می‌دهیم: حافظه کوتاه‌مدت و توانایی بازپس‌دهی اطلاعات»

محمودآبادی این وضعیت را به یک «انزوای گروهی» تشبیه می‌کند. «کودکان در کلاس، از نظر فیزیکی کنار هم هستند، اما از نظر روانی و شناختی، کاملاً تنهایند. هرکس در جزیره نیمکت خودش نشسته و درگیر یک رقابت فردی برای کسب نمره بهتر است. این ساختار، اضطراب را افزایش می‌دهد، اعتماد به نفس را در دانش‌آموزان ضعیف‌تر تخریب می‌کند و از همه مهم‌تر، لذت یادگیری را از بین می‌برد.» وقتی یادگیری به یک فرآیند استرس‌زای انفرادی تبدیل شود، دانش‌آموز برای فرار از آن، به دنبال راه‌های گریز می‌گردد؛ از بی‌توجهی در کلاس گرفته تا تقلب در امتحان. بسیاری از ناهنجاری‌های رفتاری در مدارس، ریشه در همین ساختار معیوب و ضد یادگیری دارد.

 

ترسیم چشم‌انداز مدرسه‌ای برای زندگی

اما راه حل چیست؟ آیا باید تمام مدارس را تخریب کرد و از نو ساخت؟ بتول کیانمنش با قاطعیت می‌گوید نه. «تغییر، می‌تواند از همین فردا، با همین امکانات موجود، شروع شود. آرزوی من این است که روزی وارد کلاسی شوم که در آن، نیمکت‌ها به صورت دایره‌ای یا گروه‌های چهارنفره چیده شده‌اند. کلاسی که در آن، من دیگر یک سخنران در بالای سن نیستم، بلکه یک راهنما هستم که بین گروه‌ها حرکت می‌کنم، به بحث‌هایشان گوش می‌دهم و آن‌ها را به سمت کشف هدایت می‌کنم.» این تغییر ساده در چیدمان، به گفته او، می‌تواند تمام معادلات قدرت و ارتباط را در کلاس دگرگون کند.

دکتر عباسپور این رویکرد را در مقیاسی بزرگتر ترسیم می‌کند. «ما به فضاهای یادگیری انعطاف‌پذیر نیاز داریم. کلاس‌هایی که دیوارهایشان قابل جابجایی است و می‌توانند در مواقع لزوم، به یک فضای بزرگتر برای کار مشترک چند کلاس تبدیل شوند. نیمکت‌هایی که مدولار هستند و به راحتی می‌توانند از حالت فردی به حالت گروهی تغییر شکل دهند.» او معتقد است که حتی حیاط مدرسه نیز نباید فقط یک زمین آسفالت برای دویدن باشد. «چرا حیاط مدرسه، یک باغچه آموزشی نداشته باشد که بچه‌ها در آن، علوم را به صورت عملی یاد بگیرند؟ چرا یک گوشه از حیاط، به یک آمفی‌تئاتر کوچک برای اجرای نمایش و تمرین سخنرانی تبدیل نشود؟ مدرسه باید یک زیست‌بوم یادگیری باشد، نه یک ساختمان اداری»

این چشم‌انداز، یک رویای دست‌نیافتنی نیست. بسیاری از این ایده‌ها، با خلاقیت مدیران و همت معلمان، با کمترین هزینه قابل اجرا هستند. مسئله، بیش از آنکه یک چالش مالی باشد، یک چالش ذهنیتی است. ما باید این باور سنتی را که «کلاس خوب، کلاس ساکت است» به چالش بکشیم. کلاس خوب، کلاسی است که در آن، همهمه بحث و تبادل نظر، صدای خنده از یک کشف جدید و حرکت و پویایی، جای سکوت مرده را گرفته باشد. مسعود محمودآبادی جمع‌بندی می‌کند: «ما برای ساختن آینده، به انسان‌هایی نیاز داریم که بتوانند با هم کار کنند، مسائل پیچیده را با هم حل کنند و دیدگاه‌های مخالف را بشنوند. هیچ‌کدام از این مهارت‌ها را نمی‌توان در انزوای یک نیمکت تک‌نفره آموخت.» شاید زمان آن رسیده که اولین قدم برای تحول در نظام آموزشی را نه از کتاب‌ها و بخشنامه‌ها، که از شکستن ردیف‌های منظم نیمکت‌ها و فرار از این زندانِ نیمکتی آغاز کنیم. این، کم‌هزینه‌ترین و در عین حال، انقلابی‌ترین گامی است که می‌توان برای آینده تعلیم و تربیت برداشت.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group