جمعه 2 آبان 1404 | Friday 24 October 2025

در حافظه‌ی جمعی ما، بحران‌های اقتصادی اغلب با یک تصویر نمادین گره خورده‌اند: قفسه‌ی خالی یک فروشگاه. این تصویر، نقطه‌ی پایانی یک فرآیند طولانی و پیچیده است که از آن با عنوان «زنجیره‌ی تأمین» یاد می‌کنیم. رسانه‌ها به طور سنتی، با رسیدن به همین نقطه‌ی پایانی، یعنی قفسه‌ی خالی، آژیر خطر را به صدا درمی‌آورند. ما در گزارشگریِ «علائم بیماری» ماهر شده‌ایم؛ اما آیا تا به حال به نقش خود در تشخیص و پیشگیری از «خودِ بیماری» اندیشیده‌ایم؟ مسئولیت اجتماعی رسانه در قبال زنجیره‌ی تأمین، دقیقا در همین گذار از «گزارشگری بحران» به «کنشگری پیشگیرانه» تعریف می‌شود.

زنجیره‌ی تأمین، از مزرعه و معدن تا کارخانه و انبار و حمل‌ونقل و در نهایت، دست مصرف‌کننده، شبیه به سیستم عصبی اقتصاد یک کشور است. هرگونه اختلال، انسداد یا قطعی در این مسیر، می‌تواند کل بدنه‌ی اقتصاد را فلج کند. متاسفانه، رویکرد غالب رسانه‌ای ما به این سیستم عصبی، اغلب تقلیل‌گرایانه و سطحی بوده است. ما منتظر وقوع «سکته» (بخوانید کمبود کالا) می‌مانیم و سپس با رویکردی هیجانی، به دنبال مقصر می‌گردیم: محتکر، دلال، یا یک نهاد دولتی. این رویکرد نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه با دامن زدن به تقاضای کاذب و ایجاد وحشت در بازار، خود به بخشی از بحران تبدیل می‌شود.

اما رسانه‌ی مسئول و توسعه‌گرا، نقش خود را بازتعریف می‌کند. او خود را نه فقط یک گزارشگر، که بخشی از «سیستم ایمنی» این شبکه‌ی عصبی می‌داند. وظیفه‌ی ما، شناسایی «التهاب» پیش از تبدیل شدن به «عفونت» است. این نقش‌آفرینی نوین، در چند حوزه‌ی کلیدی قابل تعریف است:

اول، ایجاد شفافیت و جریان آزاد اطلاعات. بسیاری از بحران‌ها، ریشه در عدم تقارن اطلاعاتی میان حلقه‌های مختلف زنجیره دارند. یک کشاورز از نیاز بازار بی‌خبر است، یک راننده از وضعیت انبارها، و یک تولیدکننده از مشکلات بخش توزیع. رسانه می‌تواند با ایجاد پلتفرم‌های اطلاعاتی، داده‌نگاری‌های هوشمند و گزارش‌های تحلیلی، این حلقه‌های از هم گسسته را به یکدیگر متصل کند و به مثابه یک «برج مراقبت» عمل نماید که دیدی جامع از کل فرآیند ارائه می‌دهد.

دوم، گذار از روزنامه‌نگاریِ «مسئول‌محور» به روزنامه‌نگاریِ «فرآیندمحور». به جای آنکه تنها منتظر مصاحبه با مدیران و سخنگویان باشیم، باید دوربین و قلم خود را به دل فرآیند ببریم. گزارش تحقیقی در مورد دلایل خوابِ کالا در گمرکات، مستندی درباره‌ی چالش‌های رانندگان کامیون در جاده‌ها، یا تحلیلی از ناکارآمدی سیستم انبارداری سنتی، بسیار راهگشاتر از ده‌ها مصاحبه‌ی کلیشه‌ای است. ما باید به جای پرسیدن «چه کسی مقصر است؟»، بپرسیم «کدام بخش از فرآیند، ناکارآمد است؟»

سوم، معرفی نوآوری‌ها و الگوهای موفق. زنجیره‌ی تأمین فقط محل بروز بحران نیست؛ بلکه بستر ظهور خلاقیت‌های شگفت‌انگیز نیز هست. استارتاپ‌هایی که با هوش مصنوعی، لجستیک را بهینه می‌کنند، کشاورزانی که با روش‌های نوین، ضایعات محصول را کاهش داده‌اند، یا کارخانه‌هایی که سیستم توزیع مویرگی خود را هوشمند کرده‌اند، داستان‌هایی هستند که باید روایت شوند. برجسته‌سازی این موفقیت‌ها، نه تنها امیدبخش است، بلکه به تکثیر این الگوهای کارآمد در سراسر کشور کمک می‌کند.

این ارکان یادآور می‎شوند که نقش رسانه مهمتر از تصورات عامه ماست. رسانه نمی‌تواند گندم بکارد یا کامیون براند، اما می‌تواند با تاباندن نور بر نقاط تاریک و ایجاد یک اکوسیستم اطلاعاتی شفاف، کاری کند که نه گندم در انبار فاسد شود و نه کامیون در مسیر بماند. مسئولیت ما، تبدیل شدن به عصبِ آگاه و هوشمند اقتصاد است؛ عصبی که درد را به موقع تشخیص می‌دهد، اطلاعات را به سرعت منتقل می‌کند و به مغزِ تصمیم‌گیر (سیاست‌گذاران و فعالان اقتصادی) برای واکنش صحیح، یاری می‌رساند. این، رسالتی فراتر از خبررسانی و عینِ عمل به مسئولیت اجتماعی در جهت تقویت امنیت ملی است.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group