دوشنبه 12 آبان 1404 | Monday 3 November 2025

خوزستان را با نفت می‌شناسیم. با سیمای دکل‌هایی که افق را می‌خراشند و با بوی تندِ ثروتی که از اعماق زمین می‌جوشد. این تصویر، شناسنامه‌ی یک قرن توسعه‌ی صنعتی ایران است. نفت، خونِ جاری در شریان‌های اقتصاد ما بوده و خوزستان، قلب تپنده‌ی آن. ما یاد گرفته‌ایم که توسعه را با بشکه‌های نفت بشماریم و آینده را در نوسانات قیمت آن جستجو کنیم. این، روایت «چاه اول» بود؛ چاهی که گرچه ثروت‌آفرین بود، اما اقتصادی شکننده، محیط زیستی زخمی و توسعه‌ای نامتوازن را نیز به ارث گذاشت. این روایت، با تمام شکوهش، در حال رسیدن به فصل پایانی خود است.

اما تاریخ، به شکلی شگفت‌انگیز، در حال ورق خوردن است. امروز، در همان سرزمینی که میزبان اولین چاه نفت خاورمیانه بود، «چاه دوم» در حال حفر شدن است. این بار، مته‌ها نه به سمت اعماق تاریک زمین، که به سمت آینده‌ای سبز و روشن نشانه رفته‌اند. این چاه جدید، نه از سنگ، که از دل خاک حاصلخیز می‌جوشد و محصول آن، نه طلای سیاه، که «نفت سبز» است: اکوسیستم دانش‌بنیان صنعت نیشکر. این ادعا، یک استعاره‌ی شاعرانه نیست؛ بلکه یک واقعیت استراتژیک و یک پارادایم اقتصادی نوین است که باید با دقت کالبدشکافی شود.

نفت خام، پیش از آنکه به بنزین و گازوئیل تبدیل شود، یک ماده‌ی اولیه برای هزاران محصول دیگر در صنایع پتروشیمی است. یک بشکه نفت، در پالایشگاه به ده‌ها محصول ارزشمند تفکیک می‌شود. امروز، یک «ساقه نیشکر» در خوزستان، دقیقاً همین نقش را در یک «زیست‌پالایشگاه» ایفا می‌کند. این «بشکه‌ی نفت سبز» نیز پس از ورود به فرآیند، به جریانات ارزشمند متعددی تفکیک می‌شود. شکر، تنها یکی از این محصولات است؛ شاید مانند بنزین در پالایشگاه نفت. اما محصولات استراتژیک دیگر، آینده را می‌سازند: «برق زیست‌توده» که از باگاس تولید می‌شود، امنیت انرژی منطقه را تأمین می‌کند. «اتانول زیستی» که از ملاس به دست می‌آید، یک سوخت پاک و استراتژیک است. «تخته‌های صنعتی» و «کاغذ»، صنایع پایین‌دستی را تغذیه می‌کنند. و در افق نزدیک، «بیوپلاستیک‌ها» و «مواد اولیه دارویی»، جایگزین‌های زیست‌تخریب‌پذیرِ مشتقات نفتی خواهند بود. این یعنی نیشکر، از یک محصول کشاورزی، به یک «پلتفرم صنعتی» با منطقی شبیه به صنعت نفت و پتروشیمی، اما با یک تفاوت بنیادین، تکامل یافته است: این چاه، تجدیدپذیر است.

این تغییر پارادایم، پیامدهای عمیق‌تری نیز دارد. اقتصاد مبتنی بر «چاه اول»، یک اقتصاد «استخراج‌محور» و ذاتاً خام‌فروش بود. ثروت آن در گرو فروش یک منبع محدود و پایان‌پذیر قرار داشت. اما اقتصاد مبتنی بر «چاه دوم»، یک اقتصاد «دانش‌محور» و «چرخه‌ای» است. ارزش در این مدل، نه در فروش ساقه نیشکر، که در «دانشِ» تبدیل اجزای آن به محصولات با ارزش افزوده بالا نهفته است. این اقتصاد، به جای مهندس حفاری، به مهندس بیوتکنولوژی نیاز دارد؛ به جای زمین‌شناس، به متخصص هوش مصنوعی برای کشاورزی دقیق؛ و به جای دلالان نفتی، به مدیران نوآوری برای تجاری‌سازی فناوری‌های سبز. این یعنی تغییر ریل از اقتصادی که سرمایه‌های فیزیکی را می‌بلعد، به اقتصادی که «سرمایه‌های انسانی» را پرورش می‌دهد و نخبگان را در منطقه ماندگار می‌کند.

خوزستان در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد. تکیه صرف بر میراث «چاه اول»، به معنای جاماندن از قطار توسعه‌ی جهانی است. اما درک هوشمندانه و سرمایه‌گذاری استراتژیک بر ظرفیت‌های «چاه دوم»، می‌تواند این استان را به الگوی ایران در دوران «گذار انرژی» و «پسا-نفت» تبدیل کند. این گذار، به معنای نفی گذشته نیست؛ بلکه به معنای تکامل هوشمندانه آن است. همانطور که روزگاری، کشف نفت، سرنوشت این استان و کشور را برای همیشه تغییر داد، امروز، کشف پتانسیل کامل «نفت سبز»، می‌تواند آینده‌ای به مراتب پایدارتر، پاک‌تر و عادلانه‌تر را برای نسل‌های بعدی رقم بزند.

وظیفه‌ی سیاست‌گذاران، رسانه‌ها و نخبگان، درک این لحظه‌ی تاریخی است. ما باید گفتمان توسعه‌ی خوزستان را از ادبیات حسرت‌بارِ گذشته و مشکلات امروز، به ادبیات هیجان‌انگیزِ فرصت‌های فردا تغییر دهیم. چاه دوم حفر شده و نفت سبز در حال جوشیدن است. این، یک فرصت تکرارنشدنی برای ساختن آینده‌ای است که در آن، توسعه دیگر با دود و آلودگی همراه نیست، بلکه از دل سبزترین مزارع طلوع می‌کند. خوزستان می‌تواند یک بار دیگر، نه با طلای سیاهش، که با نفت سبزش، پیشران اقتصاد ایران شود. این بار، نه برای یک قرن، که برای همیشه.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group