در ارکستر بزرگ توسعه پایدار، هر بخش سازی منحصر به فرد را مینوازد. صنعت، با صلابت و قدرت، نتهای تولید، نوآوری و اشتغال را اجرا میکند؛ اما این ملودی قدرتمند، بدون همراهی ساز ظریف، نافذ و فراگیر رسانه، هرگز به یک «سمفونی» گوشنواز و جهانی تبدیل نخواهد شد. دوران نگاه جزیرهای به این دو حوزه به سر آمده است. امروز، پیوند ارگانیک میان رسانه و صنعت، نه یک انتخاب تاکتیکی، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای کشورهایی است که سودای نقشآفرینی در اقتصاد پیچیده قرن بیست و یکم را در سر میپرورانند. این پیوند، اکسیری است که فلز سخت صنعت را به طلای درخشان «برند ملی» بدل میسازد.
این همافزایی، یک خیابان دوطرفه است که هر دو بازیگر در آن منتفع میشوند. صنعت، از طریق رسانه، صرفاً به تبلیغ محصول نمیپردازد، بلکه «داستان» خود را روایت میکند. داستانی از چالشها، خلاقیتها، موفقیتها و چشمانداز آینده. این روایتگری، سرمایهای به مراتب ارزشمندتر از داراییهای فیزیکی، یعنی «سرمایه اجتماعی» و «اعتبار» را برای بنگاه اقتصادی به ارمغان میآورد. استیو جابز، نابغه بیبدیل اپل، این معادله را بهتر از هرکسی درک کرده بود. او یک مدیرعامل نبود؛ او یک «راوی بزرگ» بود. صحنههای معرفی آیفون، بیش از آنکه یک رویداد تجاری باشد، یک «اجرای رسانهای» حسابشده بود که میلیونها نفر را در سراسر جهان میخکوب میکرد. جابز کالا نمیفروخت؛ او با هر کلمه و هر اسلاید، رویای نوآوری و تمایز را میفروخت و رسانه، صحنه تحقق این رویا بود. او ثابت کرد که قدرتمندترین خط تولید، خط تولیدی است که به یک «خط روایت» قدرتمند متصل باشد.
از سوی دیگر، رسانه نیز در این پیوند، به بلوغ و عمق میرسد. عبور از ژورنالیسم سطحی و اقتصادی که تنها به شاخصهای بورس و نرخ تورم میپردازد و ورود به دنیای «ژورنالیسم صنعتی»، به رسانه این امکان را میدهد که به جای پوشش «نتایج» (مانند افتتاح یک کارخانه)، به سراغ «فرآیندها» (مانند مسیر پر پیچ و خم یک ایده تا محصول) برود. این امر، محتوایی به مراتب جذابتر، آموزندهتر و کاربردیتر برای مخاطب خلق میکند. مارشال مکلوهان، پیامبر عصر ارتباطات، با نظریه انقلابی خود «رسانه همان پیام است»، به ما آموخت که ساختار و فرم یک رسانه، بر محتوای آن تاثیر مستقیم دارد. رسانهای که خود را به ابزارهای تحلیل صنعتی، اینفوگرافیکهای پیشرفته و تکنیکهای داستانسرایی بصری مجهز میکند، دیگر یک خبرگزاری ساده نیست؛ بلکه به یک «دانشگاه عمومی صنعت» تبدیل میشود که سطح سواد اقتصادی و فنی جامعه را ارتقا میدهد.
این پیوند، زمانی به اوج خود میرسد که رسانه نقش «پیشران» را برای صنعت ایفا کند. رسانه میتواند با معرفی روندهای جهانی، تحلیل بازارهای نوظهور و برجستهسازی فناوریهای آینده، به نوعی «رادار» برای صنعتگران عمل کرده و آنان را به سمت سرمایهگذاریهای هوشمندانهتر هدایت کند. نیل پستمن، منتقد و نظریهپرداز برجسته رسانه، معتقد بود که رسانهها «محیط زیست اطلاعاتی» ما را شکل میدهند. یک محیط زیست رسانهای که سرشار از گفتمان توسعه، نوآوری و کارآفرینی باشد، به طور طبیعی، ذهن صنعتگران و سیاستگذاران را به سمت خلق ارزش بیشتر سوق خواهد داد. رسانه در این نقش، از یک «آینه» که صرفاً وضع موجود را بازتاب میدهد، به یک «موتور» تبدیل میشود که به خلق وضع مطلوب کمک میکند.
برای تحقق این سمفونی باشکوه در کشور، نیازمند اقدامات عملی هستیم. تعریف «پیوست رسانهای» به عنوان جزء جداییناپذیر طرحهای کلان صنعتی، حمایت از ایجاد رسانههای تخصصی در حوزههای استراتژیک مانند هوش مصنوعی یا انرژیهای تجدیدپذیر، و تربیت نسلی از روزنامهنگاران که هم علم ارتباطات را میدانند و هم زبان صنعت را میفهمند، گامهای اساسی در این مسیر است. صنعت و رسانه، دو بال یک پرنده برای اوج گرفتن در آسمان توسعه هستند. هر کدام به تنهایی توانایی محدودی دارند، اما وقتی با هماهنگی و ریتمی واحد به حرکت درآیند، میتوانند کشور را به ارتفاعاتی دستنیافتنی برسانند. آنگاه است که نوای دلانگیز «سمفونی توسعه» ایران، در تمام جهان طنینانداز خواهد شد.






