دوشنبه 26 آبان 1404 | Monday 17 November 2025

در ارزیابی استحکام جوامع، شاخص‌های کلاسیک همواره بر قدرت سخت متمرکز بوده‌اند: توان نظامی، تولید ناخالص داخلی و زیرساخت‌های فیزیکی. اما پارادایم‌های نوین توسعه، ما را به درک عمیق‌تری از قدرت رهنمون می‌شوند؛ قدرتی که نه در لوله تفنگ، که در بافت‌های نامرئی سرمایه اجتماعی، انسجام گفتمانی و تاب‌آوری فرهنگی نهفته است. این قدرت نرم؛ به تعبیر جوزف نای، توانایی شکل‌دهی به ترجیحات دیگران از طریق جذابیت و اقناع است، نه اجبار. حال پرسش بنیادین این است: معماران اصلی این قدرت نرم در یک ساختار تمدنی، به‌ویژه در پارادایم امت اسلامی، چه کسانی هستند و این معماری چگونه شکل می‌گیرد؟

پاسخ، بیش از آنکه در اتاق‌های فکر استراتژیک یافت شود، در کنشگری اجتماعی نیمی از پیکره امت نهفته است که در ادوار تاریخ، بازنمایی آن‌ها در فضای عمومی با نوساناتی جدی همراه بوده است؛ زن. گفتمان غالب در دهه‌های اخیر، زن را در دوگانه‌ای کاذب محصور کرده است: یا ابژه منفعل در گفتمان سنت‌گرای افراطی، یا سوژه رهاشده از هویت در گفتمان مدرنیته وارداتی. اما آنچه به عنوان یک الگوی سوم، به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با نخبگان زن، مطرح می‌شود؛ فراتر از این دوگانه حرکت می‌کند. این الگو، زن را نه در حاشیه، که در هسته مرکزی تمدن‌سازی نوین اسلامی تعریف می‌کند؛ زنی که کنشگری‌اش ریشه در خودباوریِ ایمانی و هویتی دارد.

این خودباوری، یک فضیلت اخلاقی صرف نیست؛ بلکه یک متغیر استراتژیک در علوم ارتباطات و جامعه‌شناسی است. از منظر نظریه‌پردازانی چون یورگن هابرماس، حیات یک جامعه دموکراتیک و پویا به فضای عمومی زنده و نقاد آن وابسته است. کنشگرانی که وارد این فضا می‌شوند، باید حامل عقلانیت ارتباطی باشند. زنی که به خودباوری رسیده، از یک فرد در حوزه خصوصی به یک کنشگر عقلانی در حوزه عمومی تبدیل می‌شود. او دیگر صرفاً پذیرنده روایت‌ها نیست، بلکه در تولید و بازتولید روایت‌ها مشارکت می‌کند. این دقیقاً همان نقطه‌ای است که فرآیند امت‌سازی از یک پروژه سیاسی صرف، به یک پروژه فرهنگی-اجتماعی عمیق بدل می‌گردد و ایستادگی در این منظومه، معنایی فراتر از مقاومت فیزیکی می‌یابد. ایستادگی، یعنی توانایی یک سیستم اجتماعی در حفظ کارکرد و هویت خود در مواجهه با بحران. این تاب‌آوری، به طور مستقیم به کیفیت سرمایه اجتماعی آن جامعه بازمی‌گردد. پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی؛ سرمایه اجتماعی را مجموع منابع بالقوه و بالفعلی می‌داند که حاصل شبکه‌ای از روابط پایدار است. زن، به واسطه نقش‌های چندوجهی خود (از تربیت نسل تا مدیریت عاطفی خانواده و حضور در شبکه‌های اجتماعی و اقتصادی)، به‌طور طبیعی، گره کانونی این شبکه‌هاست. زنی که با خودباوری و ایستادگی در میدان‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی ظاهر می‌شود، صرفاً یک شغل به دست نمی‌آورد؛ او در حال تولید و تقویت سرمایه اجتماعی است. با هر موفقیت، اثربخشی اجتماعی خود و اطرافیانش را اثبات می‌کند و این باور را تزریق می‌کند که «ما می‌توانیم». این همان سوخت اصلی موتور حرکت یک امت است.

اسناد بالادستی نظام، مانند «سیاست‌های کلی خانواده» ابلاغی مقام معظم رهبری، صرفاً بر نقش سنتی زن تأکید ندارند، بلکه بر «نقش و رسالت زن در خانواده و جامعه و استیفای حقوق شرعی و قانونی بانوان در همه عرصه‌ها» اصرار می‌ورزند. این نگاه، تاییدی بر آن است که اثربخشی اجتماعی زن، مکمل و قوام بخش نقش خانوادگی اوست، نه در تضاد با آن. تاریخ اسلام نیز خود گواه این مدعاست. حضرت خدیجه (س)، تنها یک همسر حمایتگر نبود؛ او یک کنشگر اقتصادی مستقل و قدرتمند بود که با سرمایه خود، زیربنای اقتصادی رسالت پیامبر (ص) را بنا نهاد. این یک نمونه اعلای تاریخی از پیوند خودباوری فردی یک زن با فرآیند امت‌سازی است. یا در بزنگاه تاریخی عاشورا، این کنشگری حضرت زینب (س) است که با مدیریت بحران و روایت‌سازی دقیق، یک شکست نظامی ظاهری را به یک پیروزی گفتمانی ابدی تبدیل می‌کند. این همان معماری نرم قدرت است که توسط زنانی قدرتمند در باور تاریخ می‎نشیند.

در نهایت، باید پذیرفت که امت اسلامی، نه با برج‌های بلند و کارخانه‌های عظیم، که با انسان‎های تراز ساخته می‌شود. در این مهندسی پیچیده؛ زن، نه یک آجر در دیوار، که مهندس معمار طرح است. گذار از مرحله خودآگاهی و خودباوری فردی به اثربخشی اجتماعی و در نهایت خوداتکایی جمعی، مسیری است که از ایستادگی هوشمندانه زنان می‌گذرد. هر زنی که امروز در یک عرصه علمی، فرهنگی، یا اجتماعی، با حفظ هویت خود می‌درخشد؛ در حال کشیدن یکی از خطوط اصلی نقشه تمدن نوین اسلامی است. قدرت واقعی اینجاست؛ در همین معماری نرم، آرام، اما بنیان‌کن.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group