يكشنبه 16 آذر 1404 | Sunday 7 December 2025

 

در دنیای پرشتاب امروز که هر نهاد و سازمانی برای بقا و اثربخشی، نیازمند تحول مستمر است؛ قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران با تدوین سند تحول و تعالی؛ نه فقط یک نقشه راه، بلکه یک مانیفست برای آینده ارائه کرده است. این سند؛ بیش از آنکه مجموعه‌ای از وظایف باشد، دعوتی است به بازاندیشی در شیوه‌های حکمرانی قضایی، ارتقاء پاسخگویی و تعمیق اعتماد عمومی. اما سؤال اساسی اینجاست که چگونه می‌توان فعالیت‌های قوه قضاییه را با محوریت این سند، به گونه‌ای راهبری کرد که نه صرفاً به اصلاحات جزئی، بلکه به تحولی بنیادین و ماندگار منجر شود؟ پاسخ در معماری راهکارهایی نهفته است که از سویی ریشه‌های عدالت را در خاک جامعه عمیق‌تر سازد و از سویی دیگر، دستگاه قضا را به قطب‌نمای حرکت رو به جلوی کشور در مسیر توسعه و پیشرفت تبدیل کند. به همین منظور، در ادامه به بررسی سه رکن اساسی در این معماری راهکار پرداخته خواهد شد که هر یک، به مثابه ستونی در بنای مستحکم عدالت فردای ایران عمل می‌کنند:

 

ستون اول: هوشمندسازی در خدمت دادرسی

در عصر داده‌های بزرگ و هوش مصنوعی؛ کارآمدی هر دستگاهی به توانایی آن در جمع‌آوری، تحلیل و به‌کارگیری هوشمندانه اطلاعات وابسته است. قوه قضاییه، با حجم عظیمی از داده‌های حقوقی و قضایی، پتانسیل بی‌نظیری برای تحول مبتنی بر داده دارد. راهکار اساسی در این حوزه، توسعه سامانه‌های هوشمند تحلیل پرونده و پیش‌بینی رویه قضایی است. تصور کنید سیستمی هوشمند که با تحلیل میلیون‌ها پرونده مختومه، بتواند الگوهای مشترک اطاله دادرسی، نقاط ضعف قانونی یا حتی علل اصلی بروز جرایم و اختلافات را شناسایی کند. این دانش، نه تنها به قضات در اتخاذ تصمیمات سریع‌تر و دقیق‌تر یاری می‌رساند، بلکه قوه قضاییه را قادر می‌سازد تا در سیاست‌گذاری‌های کلان و اصلاح قوانین، رویکردی کاملاً شواهدمحور در پیش گیرد. زیگمونت باومن جامعه‌شناس معاصر، از جامعه اطلاعاتی سخن می‌گوید که در آن؛ اطلاعات، قدرت برتر را تولید می‌کند. قوه قضاییه با بهره‌گیری هوشمندانه از داده‌ها، می‌تواند به یک پیشران دانش‌بنیان در حکمرانی تبدیل شود. راهکار عملی دیگر، توسعه پلتفرم‌های برخط ارائه خدمات مشورتی حقوقی مبتنی بر هوش مصنوعی است؛ این پلتفرم‌ها می‌توانند با ارائه پاسخ‌های اولیه به پرسش‌های حقوقی شهروندان، بار مراجعات غیرضروری به دفاتر قضایی را کاهش دهند و آگاهی حقوقی عمومی را ارتقاء بخشند. این پرواز با بال‌های داده، به دستگاه قضا این امکان را می‌دهد که از یک نهاد صرفاً واکنشی، به یک سازمان پیشرو و پیش‌بینی‌کننده تبدیل شود و عدالت را به شکلی مدرن و کارآمد در دسترس همگان قرار دهد.

 

ستون دوم: بازآرایی گفتمان عدالت

تحقق سند تحول، تنها با اصلاحات ساختاری و فناورانه میسر نیست؛ بلکه نیازمند بازآرایی گفتمان عدالت و تغییر ادراک عمومی نسبت به نقش و کارکرد قوه قضاییه است. این ستون بر ارتباطات راهبردی و فرهنگ‌سازی متمرکز است. راهکار کلیدی در این بعد، توسعه برنامه‌های جامع آموزش حقوق شهروندی با زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم است که از طریق رسانه‌های گوناگون از جمله شبکه‌های اجتماعی، پادکست، فیلم‌های کوتاه و انیمیشن ارائه شوند. والتر لیپمن نظریه‌پرداز ارتباطات، بر نقش افکار عمومی در شکل‌دهی به سیاست‌ها تأکید دارد؛ قوه قضاییه می‌تواند با مشارکت‌جویی از نخبگان رسانه‌ای و هنری، برای ساخت روایت‌هایی جذاب و اقناع‌کننده از کارکردهای تحولی خود اقدام کند. این روایت باید نه فقط به بیان دستاوردها، بلکه به توضیح منطق پشت پرده تصمیمات و سیاست‌ها بپردازد تا حس همراهی و تفاهم در جامعه شکل گیرد. راهکار عملی دیگر، ایجاد و تقویت سازوکارهای دوسویه ارتباط با مردم است؛ از برگزاری نشست‌های پرسش و پاسخ عمومی با مسئولان قضایی در قالب میزگردهای تخصصی و رسانه‌ای تا پاسخگویی سریع و شفاف به ابهامات و شبهات در فضای مجازی. همچنین، توسعه فرهنگ صلح و سازش از طریق روایت‌های تأثیرگذار و الگوبرداری از تجربیات موفق، می‌تواند به تغییر نگرش جامعه از دعوی‌محوری به صلح‌جویی منجر شود. این بازآرایی گفتمان، قوه قضاییه را قادر می‌سازد تا نه فقط به عنوان یک مرجع قدرت، بلکه به عنوان یک همراه و حامی در مسیر تحقق عدالت در اذهان عمومی تثبیت شود.

 

ستون سوم: معماری نهادی پویا

سند تحول، فرایندی ایستا نیست؛ بلکه نیازمند معماری نهادی پویا است که توانایی سازگاری با تغییرات و بهینه‌سازی مستمر را داشته باشد. این ستون بر هم‌افزایی درون‌سازمانی و برون‌سازمانی تمرکز دارد. راهکار اساسی در این بخش، تشکیل کارگروه‌های دائمی پایش و ارزیابی سند تحول با حضور کارشناسان خبره از حوزه‌های مختلفی چون حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و فناورانه است. این کارگروه‌ها باید به صورت مستمر، شاخص‌های کلیدی عملکرد  را رصد کرده و بازخوردهای سیستماتیک برای بهبود فرآیندها ارائه دهند. پیتر دراکر پدر علم مدیریت نوین، بر اهمیت سازمان‌های یادگیرنده تأکید دارد؛ قوه قضاییه طبق رویکردهای این حوزه مدیریتی، باید به یک سازمان یادگیرنده تبدیل شود که از تجربیات خود و دیگران، برای ارتقاء مستمر بهره ببرد. راهکار عملی دیگر، توسعه نظام انگیزشی و ارتقاء کارکنان بر اساس شاخص‌های تحولی است؛ یعنی پاداش و ارتقاء نه فقط بر پایه سابقه، بلکه بر مبنای مشارکت فعال در تحقق اهداف سند تحول و ارائه نوآوری‌ها. همچنین، تقویت ارتباط و هم‌افزایی با قوای مجریه و مقننه برای ایجاد یکپارچگی در سیاست‌گذاری‌های کلان و حذف موازی‌کاری‌ها، ضروری است. برگزاری نشست‌های مشترک راهبردی و کمیته‌های هماهنگی فرابخشی می‌تواند به این هدف کمک کند. این معماری نهادی پویا، نه تنها اثربخشی قوه قضاییه را در اجرای سند تحول تضمین می‌کند، بلکه مقاومت در برابر تغییر را کاهش داده و فرهنگ نوآوری را در سراسر سازمان نهادینه می‌سازد.

از این رو؛ ارائه راهکار برای فعالیت‌های قوه قضاییه با محوریت سند تحول و تعالی، فراتر از فهرست کردن اقدامات، به معنای بازآفرینی استراتژیک دستگاه عدالت است. با پرواز بر بال‌های داده، بازآرایی گفتمان عدالت و معماری نهادی پویا، قوه قضاییه نه تنها قادر خواهد بود به اهداف بلند سند تحول دست یابد، بلکه به معمار اصلی اعتمادسازی و توسعه پایدار در جامعه تبدیل خواهد شد. این سه ستون، بنای عدالتِ فردای ایران را مستحکم‌تر از همیشه ساخته و آن را به یک نمونه بی‌بدیل از حکمرانی قضایی در عصر نوین تبدیل خواهد کرد.

 

 

تمامی حقوق متعلق به پایگاه خبری پیام اردیبهشت میباشد.

طراحی و اجرا : گروه زند

Template Design:Dima Group