نگاه به آینده، همواره محرک اصلی حرکت و ارتقاء بوده است. برای قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران؛ سند تحول و تعالی، نه فقط یک تکلیف اداری، بلکه قطبنمایی استراتژیک»برای رسیدن به افقهایی روشنتر در تأمین عدالت است. اگر از دریچه این چشمانداز، به آیندهای بنگریم که سند تحول وعده میدهد، تصویری از دستگاه قضایی نمایان میشود که در آن، عدالت، نه فقط مفهومی انتزاعی، بلکه تجربهای ملموس و قابل زیست برای هر شهروند است. این آینده، صحنهای است که در آن دسترسی به حقوق، سهل و شفاف است؛ دادرسی، سریع و عادلانه و نهاد قضا، پناهگاه امنی است که در تعامل پویا با جامعه، نقش هدایتگر و ظرفیتساز را ایفا میکند. اما رسیدن به این تعالی زیسته، نیازمند گسست از برخی الگوهای رایج و بازآفرینی پارادایمهای فکری و عملی در مسیر فعالیتهای کنونی است. این، نه به معنای نفی گذشته، بلکه به مثابه تکامل آگاهانه برای همگامی با فردایی است که از ما، دستگاه عدالتی فراتر از انتظار را طلب میکند.
مواجهه با آینده
آنچه تا به امروز از فعالیتهای قوه قضاییه مشاهده کردهایم، اغلب در چارچوب رصدگری و واکنش به مشکلات بوده است. سند تحول، اما چشماندازی را ترسیم میکند که در آن، قوه قضاییه باید از یک مرجع صرفاً واکنشی، به یک معمار فعال و پیشنگر تبدیل شود. این گذار، قلب تغییر است. برای تحقق این مهم، نیاز داریم تا سیستم، توانایی پیشبینی چالشهای حقوقی و اجتماعی آینده را به واسطه تحلیل هوشمندانه دادهها و روندهای کلان، در خود پرورش دهد. این تغییر به چه معناست؟ یعنی به جای اینکه منتظر تشکیل پرونده و بروز اختلاف بمانیم، باید با استفاده از ظرفیتهای هوش مصنوعی تحلیلی و دادهکاویهای پیشرفته، نقاط آسیبخیز را در سطح جامعه شناسایی کنیم. آلوین تافلر آیندهپژوه مشهور، از شوک آینده سخن میگوید و بر اهمیت پیشبینی برای کاهش این شوک تأکید دارد. قوه قضاییه میتواند با تأسیس مراکز آیندهپژوهی حقوقی که متشکل از حقوقدانان، جامعهشناسان، اقتصاددانان و متخصصان فناوری هستند؛ روندهای جرمزا، اختلافات جدید ناشی از فناوریهای نوظهور، یا حتی نیازهای حقوقی نسلهای آینده را رصد کند. خروجی این مراکز، باید در تدوین قوانین پیشگیرانه، آموزش عمومی هدفمند و همکاریهای بینبخشی با دولت و مجلس مورد استفاده قرار گیرد. این تغییر، به دستگاه قضا نه تنها اقتدار پاسخگویی میدهد، بلکه اقتدار پیشگیری را نیز به آن میبخشد و آن را در نقش یک ضامن فعال توسعه قرار میدهد.
پیمایش در مسیر تغییر
چشمانداز سند تحول، دستگاه قضایی را به سوی نتیجهگرایی عمیق و اثرگذاری ملموس هدایت میکند. فعالیتهای کنونی، غالباً بر صحت فرآیند و رعایت تشریفات قانونی تمرکز دارند، که البته ضروری است. اما آیندهای که ما برای عدالت متصور هستیم، فراتر از این، به پیامدها و تأثیرات واقعی اقدامات قضایی بر زندگی مردم و سلامت جامعه مینگرد. این تغییر پارادایم، نیازمند بازنگری در معیارهای ارزیابی عملکرد است. به جای شمارش تعداد پروندههای مختومه یا سرعت رسیدگی صرف، باید بر کیفیت حلوفصل اختلافات، پایداری صلح و سازش، کاهش بازگشت مجدد مجرمان و افزایش رضایت عمومی از خدمات قضایی تمرکز کرد. پیتر دراکر اندیشمند حوزه مدیریت، بر این نکته تأکید داد که «آنچه اندازهگیری میشود، بهبود مییابد». قوه قضاییه هم باید با توسعه نظام سنجش اثربخشی، به ارزیابی دقیق تأثیرات بلندمدت سیاستها و آرای خود بپردازد. مثلاً، با ایجاد نظام پایش پیامدهای اجتماعی احکام قضایی، میتوانیم ببینیم یک حکم طلاق چه تأثیری بر وضعیت کودکان دارد، یا یک حکم اقتصادی چگونه بر اشتغال و سرمایهگذاری محلی اثر میگذارد. این سیستم بازخورد، میتواند به اصلاح مستمر سیاستها و تعدیل رویههای قضایی منجر شود. همچنین، توسعه گفتمان عمومی پیرامون عدالت ترمیمی و نقش قوه قضاییه در بازسازی زندگی، به جای تمرکز صرف بر مجازات، میتواند ادراک عمومی را به سمت نگاهی جامعتر به عدالت سوق دهد. این پیمایش در مسیر تغییر، دستگاه قضا را از سازمان اجرای قانون، به سازمان تحقق عدالت پایدار تبدیل میکند.
همنوایی در آوای عدالت
آینده عدالت، در گرو همنوایی هوشمند میان تمام اجزای دستگاه قضا و ارتباط یکپارچه با سایر قوای کشور و نهادهای مدنی است. چشمانداز سند تحول، از قوه قضاییهای سخن میگوید که منفصل از جامعه نیست، بلکه در همگرایی فعال با آن است. این بدان معناست که نهادهای مختلف قوه قضاییه از دادگستری تا سازمانهای وابسته باید از استقلالهای جزیرهای فراتر رفته و به سوی یک نظام یکپارچه و همافزا حرکت کنند. لستر سالامون نظریهپرداز جامعه مدنی، بر اهمیت حکمرانی مشارکتی تأکید دارد و طبق نظریات او، قوه قضاییه میتواند با توسعه پلتفرمهای تعاملی مشترک برای تبادل اطلاعات و تجربیات میان بخشهای مختلف و نیز با نهادهای دولتی و غیردولتی، موانع بوروکراتیک را بردارد و فرآیندها را تسریع بخشد. راهکار دیگر، توسعه فرهنگ مسئولیت اجتماعی قضایی است؛ یعنی هر بخش و هر فرد در دستگاه قضا، نه فقط به وظیفه خود، بلکه به تأثیر کار خود بر کلیت جامعه و اهداف سند تحول آگاه باشد. برگزاری «شستهای مشترک راهبردی با دانشگاهها و مراکز پژوهشی، برای بهرهگیری از دانش روز و نوآوریهای علمی، میتواند به این همسازی هوشمند کمک کند. همچنین، شفافیت حداکثری در ابعاد مختلف (به جز موارد محرمانه) از جمله انتشار آمار، رویهها و حتی نقد و تحلیل عملکرد، میتواند به افزایش اعتماد عمومی و مشارکت مدنی در مسیر تحول کمک کند. این همسازی در آوای عدالت، دستگاه قضا را از یک ساختار سلسلهمراتبی صرف، به یک شبکه پویا و هوشمند از حامیان عدالت تبدیل میسازد.
ارائه راهکار برای فعالیتهای قوه قضاییه با محوریت سند تحول و تعالی؛ نه فقط یک مأموریت، بلکه دعوتی است به خلق یک آینده روشنتر. با عمل به این راهکارها قوه قضاییه قادر خواهد بود از چشمانداز آینده، به تعالی زیستهای دست یابد که در آن، عدالت، در هر گوشه از میهن عزیزمان ایران، ملموس، کارآمد و الهامبخش خواهد بود. این مسیر، نه یک نقطه پایان، بلکه جریانی مستمر از نوآوری و تعهد است که رسانه، با نقش آگاهیبخش و تبیینگر خود، باید روایتگر صادق و هوشمند آن باشد.






